هشت راز ازدواج موفق
اگر احساس می کنید بعد از ازدواج رابطه تان با همسرتان کمی سرد شده و مثل گذشته گرم و صمیمی نیستند نکات زیر را بخوانید و به آنها عمل کنید:
مسائل کوچک را سرسری نگیرید:
شاید به نظرتان برسد برخی مسائل آنقدر کوچکند که نمیتوانند باعث دعوا شوند اما کاملا برعکس.گاهی نگذاشتن ظرف ها در ظرف شویی یا درآوردن کفش در مکانی نامناسب باعث دعواهای بزرگی می شود. . اگر مسائل کوچک بین زوجها حل نشود تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد . پس اجازه ندهید مشکلات بی اهمیت صمیمیت تان را از بین ببرد و با گذشت زمان شما را از هم دور کند . اگر بتوانید مسائل کوچک را بین خود حل کنید به راحتی از پس مشکلات بزرگتر برمی آیید .
ابراز علاقه کنید:
برای خوشبخت بودن در یک رابطه لازم است هر روز پیام مثبت دریافت کنید . بیان جملاتی نظیر دوستت دارم ، دلم برایت تنگ شده ، احساس خوبی به من می دهی یا خرید یک هدیه می تواند عشق را شعله ور کند . فراموش نکنید مردان بیش از زنان به شنیدن این مسائل نیاز دارند . زن ها برای حرف زدن و بیان احساساتشان معمولا اشخاص دیگری را در کنارشان دارند اما مردها به ندرت کسی را پیدا می کنند . در میان زوجهایی که زنان به همسرشان ابراز علاقه نمی کنند میزان طلاق 2برابر است .
ابراز احساسات را نادیده نگیرید:
مردان با درست کردن میز شکسته ی آشپزخانه ممکن است علاقه خود را نسبت به همسرشان نشان دهند در صورتی که زنان با بیان کلمات این کار را میکنند . فراموش نکنید که زنان و مردان راه های متفاوتی از هم برای بیان احساسات دارند پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساست می کند احترام بگذارید .
صحبت کنید:
هر روز حداقل10دقیقه در مورد مسائل غیر از کار ، خانواده ، وظایف و رابطه تان صحبت کنید . برخی افراد فکر می کنند همیشه در حال برقراری ارتباط با همسرشان هستند در حالی که در واقع در حال انجام کارهای روزمره اند . ارتباط برقرار کردن واقعی یعنی اینکه شما در رابطه با موضوعات خصوصی ، اهداف و رویاهایتان با همسرتان صحبت کنید . به عنوان نمونه موضوعاتی مانن اینکه آیا شده برای چیزی حسرت بخوری؟وقتی بچه بودی مامان را بیشتر دوست داشتی یا بابا را؟سال گذشته بهترین کاری که انجام دادی و به آن افتخار می کنی چه بوده است؟هرچه سوالات شما خصوصی تر باشد درجه صمیمیت شما بالاتر می رود .
از روزمرگی فرار کنید:
تمامی روابط ابتدا و انتهایی دارند . زوجهایی که در روزمرگی بمانند به انتهای خط می رسند و روزمرگی خوشبختی آن ها را در خود دفن می کند . اگر می خواهید رابطه خوشبختی داسته باشید باید کاری کنید که زوج شما احساس بی حوصلگی نکند و از روزمرگی بیرون بیاید . چه عیبی دارد هر از چند گاهی کاری انجام دهید که عادت به انجام آن نداشته اید . با هم به پارک بروید و بدمینتون بازی کنید .
داستان پریان واقعیت ندارد:
برخلاف آنچه عموم مردم فکر می کنند 2 نفر به خاطر داشتن رابطه جنسی و برقراری ارتباط با هم ازدواج نمی کنند . آنچه دو نفر را به هم نزدیک تر می کند دلسرد نشدن است . دلسردی از جمله دلایل اصلی احساس بدبختی در انسان ها است . پس در مورد مشکلات زندگی با هم صحبت کنید و راه حلی بیابید تا طرف مقابل شما دلسرد نشود .
به موقع دعوا کنید:
اگر از چیزی ناراحتید موقع مناسبی برای پیش کشیدن آن پیدا کنید . در مورد آنچه می خواهید بگویید خوب فکر کنید . بعد از اتمام بحث هم حتی اگر شما آغازگر بحث نبوده اید یا مقصر نیستید ، عذرخواهی کنید . اگر دعوا را درست اداره نکنید به مرور رابطه بین شما و همسرتان سرد می شود .
روی منفی ها تمرکز نکنید:
برای انجام فعالیت های مثبت وقتی تعیین کنید و تمام تمرکزتان را روی حذف منفی ها نگذاریذ . اشتباه بسیاری از زوجها این است که روی امور منفی زندگی و حذف آنها تمرکز میکنند . به جای این که تمام مدت به دنبال حل مشکلات زندگی باشید به لذایذ آن ، دوستیها و احساساتتان بها دهید تا ببینید مشکلات چه راحت از سر راه کنار می روند .
منبع:هفته نامه ی سلامت
چگونه پیشنهاد ازدواج دهیم؟
دادن پیشنهاد ازدواج بی شک یکی از مهم ترین و بزرگ ترین گام هایی است که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هستید که در آن لحظه همه چیز عالی و به بهترین نحو پیش رود و از آن مهم تر، می خواهید پاسخ طرف مقابل مثبت باشد! این نکات را هنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
1- مطمئن شوید که فرد مناسبی را برگزیده اید:
ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید، اما اگر همسرتان خواهان فرزند باشد و نه، یا اگر ارزش های شما با ارزش های همسرتان متفاوت باشد، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد اگر در مورد فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیندیشید.
2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:
پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید، درباره آنکه در زندگی به دنبال چه هدف هایی هستید، حتی اهداف 50 ساله آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هرچه بیشتر با یکدیگر در مورد آنچه برای شما اهمیت دارد گفتگو کنید، بیشتر درخواهید یافت که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگاری دارید یا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستید مخارج خود را تامین کنید، بهتر است ازدواج خود را به تعویق بیندازید.
3- طوری پیشنهاد دهید که خوشایند وی باشد:
به پیشنهاد ازدواج همچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را به طریقی طرح کنید که باب میل و سلیقه وی و مطابق با شخصیتش باشد. آیا او رمانتیک است و یا اهل تفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد به طور محرمانه از او خواستگاری کنید و یا روی دیوار درخواست خود را بنویسید؟
4- درباره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:
برای دخترها و زنان هیچ چیز جذاب تر از یک هدیه غیرمنتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نیست؛ اما اگر توان مالی شما اجازه این کار را به شما نمی دهد، حتما پیش از خرید حلقه از نوع سلیقه وی اطلاع یابید. این کار می تواند با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یا مشاهده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند، انجام دهید. اما بسیاری از دختران تمایل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. به هر حال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
5- مطمئن شوید پاسخ او مثبت است:
هنگامی که پیشنهاد ازدواج می دهید، باید مطمئن باشید که پاسخ او «بله» خواهد بود. شما باید از قبل در مورد ازدواج به اندازه کافی صحبت کرده و کاملا از آنچه طرف مقابل از شریک زندگی خود انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است
که می خواهید پیشنهاد ازدواج برای او شگفت انگیز باشد، اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.
6- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:
شما ممکن است وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید، اما عاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا از دوستان و یا نزدیکان صمیمی خود در میان گذاشته و مطمئن باشدی که رازدار و محرم اسرار شما هستند.
7- پیشنهاد خود را از بر نکنید:
صرف نظر از آنکه کجا و چگونه پیشنهاد ازدواج می دهید، باید نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبت به وی همراه باشید. از قبل در مورد حرف هایی که می خواهید به او بزنید، یادداشت بردارید؛ اما به طور دقیق آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یک فرد استثنایی بوده و چرا شما خواهان او هستید که باقی عمر خود را می خواهید با وی سپری کنید. باید جملات شما از دل تان برآید. او می خواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک آدم آهنی!
8- مکان و زمان مناسب را بیابید:
مکانی که پیشنهاد ازدواج می دهید رستوران، پارک یا سینما باشد، اما بهتر است مکانی انتخاب کنید که برای هر دوی شما خاطره انگیز است. اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود می باشد و یا از دست کسی عصبانی است، زمان مناسبی برای این کار نیست.
9- او را دستپاچه نکنید:
شما ممکن است بخواهید پیشنهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! اما مراقب باشید اشتیاق بی حد شما کار دست تان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آنکه مرکز توجه دیگران باشد، بیزار است؛ بهتر است آن را به طور خصوصی با وی در میان بگذارید.
10- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:
صرف نظر از همه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور می کردید، پیش نرود. خود را برای واکنش های احتمالی آماده کنید. او ممکن است دستپاچه شده یا هیجان زده باشد، و یا آنکه کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. تصور کنید وی را کاملا می شناسید؛ اما از پیشداوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید؛ چون ممکن است مایوس گردید.
11- اگر پاسخ وی منفی بود، مایوس نشوید:
همواره احتمال آن که وی «نه» بگوید، وجود دارد، اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عدم آمادگی وی را جویا شوید. وی ممکن است تنها به زمان بیشتری نیاز داشته باشد و یا آنکه اصلا دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد، بهتر است همین حالا پی به آن ببرید تا پس از ازدواج.
12- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:
زمان معینی برای پیشنهاد ازدواج وجود ندارد، اما بهتر است پس از تنها گذشت دو هفته از آشنایی خود با وی پیشنهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنهاد ازدواج هنگامی است که شما برای مدتی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین، زیاد وقت را تلف نکنید، شجاع باشید و حرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی کمرو هستید، می توانید پیشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.
منبع:ماهنامه دنیای زنان شماره 55
دور ریختنی های بعد از ازدواج
ازدواج یکی از قدیمی ترین پیوندهای انسانی است که موجب رضایت درون و رشد شخصیت انسان می شود و اکثر انسان ها قریب به اتفاق حداقل یک بار در زندگی خود، دست به این تجربه و انتخاب می زنند.
افزایش روزافزون اختلافات زناشویی و خطر بروز جدایی و اثر منفی آن بر سلامت روانی زوجین و فرزندان، موجب شده است تا مشاوران و آنان که با خانواده و زوجین سرو کار دارند، راهکارهایی ارایه دهند تا تلاش خود را در جهت تحکیم این پیوند مقدس به کار ببندند.
زندگی مشترک با این باور زوجین که تنها مرگ می تواند آنها را از هم جدا کند، شروع می شود. در آغاز زندگی مشترک، زوجین نسبت به این باور اعتقاد کامل دارند اما واقعیت چیز دیگری ست. زندگی مشترک در ادامه تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد که پاره یی از آن ها ممکن است زندگی را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی یا طلاق خاموش و حتی طلاق رسمی سوق دهد و این عوامل، ازدواجی را که می توانست عرصه کمال باشد به عرصه پیکار مبدل می کند.
طبق نظریات شناختی- رفتاری که رویکرد بسیاری از افراد شاخص در علم روانشناسی است، باورهای غلط در ذهن هر یک از زوجین شناخت دقیق از طرف مقابل را با مشکل مواجه کرده و این مساله به هنگام رفتار یا ایجاد ارتباط کلامی، زوجین را در رسیدن به تفاهم با موانعی روبه رو می کند.
بر اساس این نظریات باورها، افکار و طرح واره های ذهنی ما در بروز این اختلافات نقش بسزایی دارند؛ چرا که باورها شناخت ها و اسطوره های موجود در ذهن ما، در نحوه ی ارتباطات مان تاثیرگذار است. در این نظریه مشکلات رفتاری و تعارضات بین فردی از جمله اختلافات زناشویی، بر اساس باورهای غیر منطقی هر یک از زوجین یا هر دوی آنها تحلیل می شود.
«باورها» گویای نگاه ما به هستی و چیزهایی هستند که با آنها موافقیم.
ما بر اساس باورهای مان رفتار و عمل می کنیم. باورهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی، ما را به رفتارهای خاص با کاربرد گونه یی خاص از زبان هدایت می کند. این باورهای غلط و گاه کلیشه ای پیش ساخته از جنس مخالف یا پیشداوری هایی که نسبت به شخصیت همسر خود داریم، یکی از موانع روانی ایجاد ارتباط صحیح میان زوجین است. این که ما چه تلقی یی از دیگران داشته باشیم تعیین می کند که چگونه به آنها نزدیک شویم و چگونه با آن ها ارتباط برقرار کنیم. باورهای غلط و پیش داوری باعث می شود که احساسات بر نحوه ی واکنش ما نسبت به آن ها تاثیر بگذارد و احتمالاً باعث شود که حرف های آن ها را سوء تعبیر کنیم و این خود مانع یک ارتباط کارآمد می شود.
تحقیقات مختلف نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل مشکل ساز در زندگی مشترک، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است.
در یک تحقیق، تاثیر نگرش ها و تفاسیر زوجین از رفتارهای یکدیگر بر سازگاری زناشویی آن ها بررسی و رابطه ی مثبتی میان این دو متغیر دیده شد. همچنین دیده شده که نگرش های مثبت در رفتارهای هر یک از زوجین، امید به داشتن روابط زناشویی خوشایند را بیشتر می کند. محققان بیان می دارند که پیش فرض های زوجین در زمینه ی ماهیت زن و مرد و توانایی افراد برای تغییر دادن عملکرد زناشویی آن ها نیز در این زمینه موثر است.
نباید از نظر دور داشت که تجربه زن و شوهر از روابط والدین خود و برداشت هایی که آن ها از زندگی خانوادگی خود داشته اند، در ایجاد باورها، اسطوره های ذهنی و کلیشه های غلط و در نهایت سازگاری زناشویی آن ها تاثیر گذار است. تحقیقات نشان داده است که تاثیراتی که زن از ادراکات و تجربیات خانواده اش می گیرد، برجسته تر و بیشتر از مرد است؛ این به آن معناست که دخالت الگوهای قبلی در سازگاری زناشویی از ناحیه زن قوی تر است. در واقع الگوهای ارتباطی، سازگاری و تعاملی، از نسلی به نسل دیگر قابل انتقال اند و این انتقال در رشد اجتماعی و هیجانی کودکان نیز قابل نفوذ است. پیروان رویکرد شناختی-رفتاری، کارکردن بر روی باورهای غیر منطقی و تغییر دادن آن ها را بهترین راه مقابله با تعارضات زناشویی عنوان کرده اند.
راه های زیادی برای بی اثر کردن کلیشه ها و باورهای غلط وجود دارد. یکی از ابتدایی ترین قدم ها برا تغییر باورهای غلط این است که زوجین نسبت به تقاوت های زن و مرد آگاه شوند.
اگر زن و شوهرها بدانند که میان این دو جنس، تفاوت های جدی و عمیقی در ادراک، احساس، اندیشه، واکنش و حتی ابراز عشق وجود دارد، دیوارهای رنجش و سوءظن فرو می ریزد و بسیاری از این سوءتفاهم ها و توقعات بی جا تخفیف می یابد. البته بعد از آگاهی از این تفاوت ها، تلاش برای تغییر رفتار طرف مقابل که نشأت گرفته از ذات جنسی اوست، بی فایده بوده و پذیرش تفاوت ها و احترام به آن ها بهترین راهکار پیش روست. زندگی ای که در آن طرفین از هر فرصتی بخواهند برای تغییر دادن طرف مقابل خود استفاده کنند، بی شک به عرصه ای برای بحث و مشاجرات پایان ناپذیر و بی نتیجه تبدیل می شود.
عشق مانند هنرهای رزمی نیست که استادان واقعی داشته باشند. همه ی افراد در بازی عشق، نوزادان تازه متولد شده هستند و درست مثل هر چیز دیگری، در این مورد هم کسب مهارت؛ مستلزم زمان و تمرین است. کسب مهارت های ارتباطی یکی دیگر از راه هایی است که مبارزه با افکار و ایده های منفی را تسریع می بخشد.
مهارت های ارتباطی
بسیاری از زوجین باید نگاه و دیدگاه خود را نسبت به مهارت های ارتباطی تصحیح کنند. بسیاری از آنان این مهارت ها را به «گفتن» و «شنیدن» تمنیات درونی محدود می دانند. باید دانست که «شنیدن» باید به خوب شنیدن و گوش دادن همدلانه، و «گفتن» به یادگیری چگونگی ابراز احساسات و خودافشاگری سازنده تغییر یابد. فردی که مهارت های ارتباطی را کسب کرده است، اگر در کاری همسرش را مقصر بداند، نباید شخصیت و تمام وجود او را زیر سوال ببرد؛ بلکه اشاره به نادرستی «رفتار خاص» کفایت می کند. چنین زوجی هیچ گاه جملاتی مثل «همیشه همین طور هستی»، «همه کارهایت این طور است » یا «هیچ کاری بلد نیستی» را به کار نمی برد، بلکه به جای این جملات که تخریب کننده و بازدارنده ارتباط صحیح است، می گویند:«به نظر من درست نبود که در حضور جمع با پسرمان با خشونت صحبت کنی» همان طور که می بینید در این جمله شخصیت طرف مقابل به چالش کشیده نمی شود و تنها رفتار و گفتار خشونت آمیز اوست که مورد انتقاد قرار می گیرد.
همسرانی که مهارت های ارتباطی را بلد باشند، هرگز با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن حرمت یکدیگر به ابراز احساسات ناخوشایند نمی پردازند.
نباید تصور کنیم که یک زندگی ایده آل بدون هر گونه اختلاف نظر است. واقعیت این است که اختلاف نظر و تفاوت عقیده همیشه وجود خواهد داشت؛ نکته ی مهم نحوه ی برخورد و حل اختلاف است.
زوجین نیاز دارند که با مطالعه ی تفاوت های زن و مرد و کسب مهارت های ارتباطی به تدریج باورهای منفی و کلیشه های غلط و ویرانگر را به افکار مثبت مبدل کنند. همیشه گفته می شود که تنها چیز ثابت در زندگی «تغییر» است. باید با تمرین و ممارست تغییر را ایجاد کرد. نباید از روند کند «تغییر» خسته شویم. بدانیم که ارتباطات رشد یافته نیازمند تغییرات زمان بر هستند و آنچه به زندگی ما هدیه می کنند، بسیار لذت بخش خواهد بود.
منبع:نشریه 7 روز زندگی، شماره 105
مفهوم شناسی
تعریف: پژوهش در رابطه با ارتباط میان فردی، از دیرباز مورد توجه دانشمندان و صاحب نظران تربیتی بوده است. برای روشن شدن موضوع به بررسی این واژه می پردازیم.
1. ارسطو درباره ی این مفهوم چنین می گوید: ارتباط (ریطوریقا) جستجو برای دست یافتن به کلیه ی وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران است. ایشان مفهوم ارتباط را معادل فعالیت و عملیات های انفعالی دانسته است و بعید نیست آنچه در نظر این دانشمند بوده، ارتباط در صحنه های سیاسی و اقتصادی باشد.
2. از نگاه روان شناسان اجتماعی و دانشمندان علوم ارتباطات انسانی، ارتباط میان فردی فرایندی است که طی آن اطلاعات، معانی و احساسات از طریق پیام های کلامی و غیر کلامی با دیگران در میان گذارده می شود، یعنی همان فرایند ارسال و دریافت پیام است. طبق این تعریف، ارتباط یک مفهوم دو سویه است و بر تأثیر و تأثر ارتباط برقرار کنندگان بر یکدیگر در یک سیستم دو سویه تأکید می کند.
3. در تعریفی دیگر چنین آمده است: ارتباط میان فردی یک تعامل گزینشی نظام مند، منحصر به فرد و رو به پیشرفت است که سازنده شناخت طرفین از یکدیگر می باشد و محصول این شناخت، خلق معانی مشترک بین اعضا و طرفین ارتباط است.(1)
در تعریف سوم، انتخاب گری جزء مقومات تعریف است. این تعریف بر این تأکید دارد که نتیجه ی یک ارتباط، رسیدن به شناخت طرفینی از یکدیگر و یک پیشرفت اجتماعی می باشد. در ضمن در این گونه ارتباطات، معانی جدید و قابل قبول طرفین خلق می شود.
4. مقصود از دوستی دختر و پسر، رابطه ای نسبتاً صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی است که از طریق دیدار های مخفیانه، رد و بدل کردن نامه و یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد می شود.(2)
جمع بندی: آنچه در این مقال مورد نظر است، مطلق برخورد های میان دختر و پسر و برقرار کردن رابطه اعم از گفتاری و غیره می باشد که همراه با اهداف متفاوتی صورت می پذیرد.
از آن جا که بشر موجودی بالطبع اجتماعی است و لازمه ی جدایی ناپذیر زندگی انسان ورود به عرصه ی اجتماع و برقرار کردن تعاملات میان افراد است، در نظام ترسیم شده در قرآن کریم نیز بدان پرداخته شده و رابطه ی آن ها به عنوان دو نیمه ی مکمل هم در نظام آفرینش جایگاهی را به خود اختصاص داده است. ولی در این جا پرسشی مطرح می شود که آیا جامعه ی مورد نظر قرآن بسته و منحصر به حضور مرد در عرصه ی اجتماع است و یا جامعه ای باز و رها شده بوده و با هرگونه ایجاد رابطه میان افراد موافق است و یا این که جامعه ی مورد نظر آن جامعه ای همراه با ارتباطی نظام مند و کارشناسی شده و هدفمند می باشد که بر اساس همین هدفمندی، احکام اجتماعی و فردی آن انشا شده است؟
در مواردی از آیات قرآن، چگونگی ارتباط میان افراد جامعه، زن و مرد، به گونه ای حکیمانه بیان شده است که با بررسی آن ها می توان درباره ی نگاه قرآن به موضوع به جمع بندی مناسبی دست یافت. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که از نگاه قرآن کریم رابطه ی سالم میان زن و مرد باعث ایجاد آرامش و سکون نفس می گردد، آرامشی که تمام دانشمندان مختلف تربیتی سال ها برای رسیدن به قاعده ای که به آن بینجامد، فعالیت می کنند، ولی بر اثر
تک بعد نگری نسبت به انسان تاکنون راه حل نهایی ارائه ننموده اند. در آیه ای از قرآن کریم چنین آمده است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها»(3) در این آیه ی شریفه، رسیدن به آرامش نتیجه ی یک تعامل سالم میان مرد و زن به نام ازدواج دانسته شده است. از سوی دیگر، از نگاه قرآن، با توجه به آیه ی یاد شده، یکی از مهم ترین اهداف خلقت بشر به دو گونه ی زن و مرد، آرامش بخشیدن و ماندگاری نسل انسانی است، از این رو، قوانین مطرح در این نظام الهی نباید با این هدف اولیه خلقت مغایر باشد، بلکه باید تکمیل کننده و در راستای این هدف تعریف و انشا شود.
طرح آیات مرتبط
1. «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون» (4)
این آیه ی شریف به تمام مؤمنان دستور می دهد که در هنگام ارتباط با زنان از نگاه مستقیم بر حذر باشند. می فرماید: (ای پیامبر)، به مردان مؤمن بگو:
«چشم هایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند.»
در این آیه، حفظ فرج به معنای جلوگیری از نظر افکندن به آن است.(5)ذکر حفظ فرج پس از فرو بستن چشم ذکر معلول بعد از علت است، زیرا هر کس به چشم چرانی عادت داشته باشد، بدون شک آثار سوء آن از جمله از دست دادن عفت دامن گیر او خواهد شد، و چون به غض بصر (پوشاندن چشم) عادت کنند، بدون شک اثر آن که حفظ فرج باشد، به دنبال آن خواهد آمد .(6) در ادامه ی آیه، حکمت این حکم بیان شده که این کار برای آن ها پاکیزه تر است و این پاکیزگی هم برای فرد است و هم اجتماع. در ادامه ی بحث برای این که کسی گمان نکند خداوند راضی می شود محیط سالم اجتماع به انحطاط کشیده شود و یا روح و روان افراد دستخوش افکار ناسالم گردد، با یک جمله ی تهدیدآمیز می فرماید:
«خداوند به آنچه می سازید، آگاه تر است». تعبیر به ساختن به جای «یعملون» می تواند اشاره به بازتاب این عمل در اجتماع باشد، یعنی آنچه شما انجام می دهید، باعث بروز و ظهور یک انحراف اجتماعی است و خداوند نسبت به آن آگاهی کامل دارد.
2. «و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ....»(7)
در ادامه ی دستور به مردان، برای چگونه ارتباط برقرار کردن، روی سخن را به نیمه ی دیگر افراد اجتماع کرده و وظایف مفصل تری را برای آن ها بر می شمارد:
الف ـ «قل للمومنات یغضضن من ابصارهن»
این قسمت، زنان مومن را به باز داشتن چشم خود از نگاه به مردان نامحرم امر می کند، زیرا نظر افکندن به محیط های شهوت آلود باعث ایجاد اختلال در سیستم عصبی شده و ذهن بیننده را برای مدتی به خود مشغول می کند و همان گونه که در آیه ی قبل بیان شد، بازتاب و آثار این عمل، زیر پا گذاشتن عفت و سلامت انسانی است.
همان گونه که گذشت، نگاه از جمله عواملی است که می تواند غریزه ی جنسی را به حرکت در آورد. «فروید» منشأ تمام بیماری های عصبی را غریزه ی جنسی می داند و تظاهرات مرضی در این گونه بیماران را فعالیت های جنسی بیمار گونه بیان می کند.(8)از دیدگاه این روانکاو، عوامل برانگیختگی میل جنسی مشتمل بر عوامل بیرونی و درونی است. فکر زیاد، دقت زیاد و بیش از اندازه بر یک موضوع جنسی از جمله عوامل درونی تحریک میل جنسی به شمار می آید، این همان چیزی است که در این آیه ی شریفه در دو کلمه ی پر مغز بیان شده است که عمل به آن بیمه شدن جامعه ی انسانی در برابر انحراف را به دنبال دارد.
از جمله عوامل بیرونی در تحریک جنسی افراد، جذبه های موجود در جنس مخالف است، به عبارت دیگر، آنچه باعث جلب نظر می شود، زیبایی جنس مخالف و بروز دادن و در معرض قرار دادن این زیبایی است. این لذت در نگاه، که به علت زیبایی فرد مقابل ایجاد می شود، به مرور زمان حالت صعودی پیدا می کند و اگر این حالت به ناامیدی بینجامد، چیزی جز درد و اندوه درونی را به دنبال نخواهد داشت.(9)
با توجه به این بیان معنا و هدف آیه از بیان غض بصر و حفظ فرج به نهایت وضوح می رسد و معلوم می شود که این حکم نیز در راستای همان هدف کلی خلقت که رساندن جامعه به آرامش روانی است، وضع شده است.
ب ـ «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»
زنان مومن باید درباره ی آشکار شدن زینت ها نهایت دقت را به کار بندند. آنچه در این مسئله مهم است و برخی مفسران نیز بر آن تأکید دارند، این است که اظهار محل زینت، مراد از نهی خداوند است نه خود زینت زیرا اظهار زینت حرام نیست، بلکه آنچه حرام است، به نمایش گذاردن محل آن هاست.(10)
علت بیان این حکم بعید نیست که ناظر به یکی از غرایز مهم نهفته در زنان به نام «تبرج» و «خود آرایی» باشد. همه ی زنان به طور طبیعی به خودآرایی و دل ربایی تمایل دارند. به این مسئله در آیه ی دیگر چنین اشاره شده است:
ج ـ «و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی»(11)
شهید مطهری در این باره می گوید: «اما علت این که در اسلام پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، هم چنان که از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی.
میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و به دام خود اسیر کند.»(12)
وجود غریزه ی تبرج و آثار آن از دید دانشمندان روان شناس نیز پنهان نمانده است. «لمبروزو» ـ روان شناس معروف ایتالیایی ـ در این باره می گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مایه ی خرسند شدن بسیار شدید است.» در جای دیگر می گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزو های اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله ی حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلم و بالاخره شیوه ی خرام خود، مطبوع قرار گرفته، احساسات آن ها را تحریک و روحشان را مجذوب سازد.» (13)
پس وجود غریزه ی خود آرایی در زنان امری مسلم می باشد. حال خداوند حکیم از آن جا که به این مسئله علم و آگاهی داشته و پیامد آن را در اجتماع انسانی می دانسته است، با یک حکم «منع اظهار زینت» جامعه رو به سعادت بشری را از خطر انحراف جنسی و در نتیجه بروز اختلالات روانی نجات داده است، البته در این مورد راه افراط را در پیش نگرفته و جایی را که احتمال ریبه و خطر انحراف نبوده، استثنی کرده است.
د ـ «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»
در ادامه ی آیه خداوند موضوع پوشش را مطرح کرده و می فرماید: باید اطراف مقنعه ی خود را بر سینه ها انداخته و فضا های خالی را پر کند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او به شمار می رود، یعنی تمام اندام زن باعث تحریک جنس مخالف می شود. فیزیولوژیست ها و روان شناسان در مقام مقایسه ی زن و مرد به این مطلب تصریح کرده و گفته اند: میان زن و مرد در تمام سلول های آن ها تفاوت وجود دارد. در توضیح آیه باید گفت:«زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است و طبعاً بیش از مرد در معرض چشم چرانی قرار می گیرد. جهت حفظ سلامت روانی جامعه بر حفظ پوشش و عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی تأکید شده است. این که در آخر آیه می فرماید: «لعلکم تفلحون» نشانگر این مهم است که عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی به رستگاری و سعادت افراد جامعه می انجامد.» (14)
هـ ـ «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن»
زنان مؤمن نباید به گونه ای پا بر زمین بکوبند که زینت های آن ها به صدا در آید و باعث جلب نظر افراد اجتماع گردد. این نیز در راستای غریزه ی تبرج و خود آرایی صادر گردیده و باعث نوعی پیش گیری از اختلالات روانی در اجتماع است.
3. «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً»(15) در این آیه ی شریف، خداوند شرط دیگر را در رابطه ی میان فردی بیان می کند. در مورد ارتباط زن و مرد آنچه مهم به نظر می رسد، این است که با توجه به ویژگی های خاص زنان در لطافت و ظرافت های جسمی و روحی و ... نباید در روابط اجتماعی و سازمانی، جذابیت زن واسطه ی ارتباط قرار گیرد، چه جذابیت چهره و چه جذابیت کلامی. برای رعایت این امر، قرآن کریم در این آیه چگونگی ارتباط کلامی زنان با مردان را مطرح کرده است، البته ممکن است کسی گمان کند که این آیات خاص زنان پیغمبر اسلام (ص) است، ولی این برداشت به چند دلیل مردود و آنچه مورد نظر آیه است، عمومیت حکم می باشد، زیرا اولاً: در آیه علت حکم بیان شده و توسعه و محدوده حکم، دار و مدار دلیل حکم است و دلیل مذکور در آیه دلیل عام و گسترده می باشد. می فرماید: «فیطمع الذی فی قلبه مرض» که تعمیم آن نشان می دهد احکام مذکور به زنان پیامبر (ص) اختصاص ندارد.
ثانیاً: این که خداوند زنان پیامبر (ص) را مخاطب قرار داده نشان از غلظت و شدت حکم نسبت به زنان دیگر است، زیرا زنان پیامبر (ص) از لحاظ حقوقی حکم مادر مومنان را دارند، از این رو، اساساً بعد از پیامبر (ص) ازدواج با آن ها حرام است.
افزون بر آن، هیبت پیامبر خدا (ص) بر همسرانش سایه افکن است و لذا کسی جرات نمی کند خیال هوسرانی در ارتباط با آن ها در سر بپروراند، از این رو، ضعیف ترین موردی که احتمال سوء استفاده در مورد آن مطرح می شود، زنان پیامبر (ص) است و خداوند با مورد خطاب قرار دادن آن ها حکم را به طریق اولویت به همه ی جامعه سرایت داده است.(16)
در این آیه، خداوند از خضوع و طنازی زنان در گفتار با غیر محاوم که ممکن است در قالب شوخی و لطیفه گویی مصداق پیدا کند، نهی کرده است، زیرا این گونه ارتباط باعث حرکت شهوانی گردیده و افکار اجتماع را به خود مشغول می کند و همان گونه که گفته شد، برخی روان شناسان این گونه رفتار ها را باعث ایجاد فکر زیاد و دقت بیش از اندازه دانسته و معتقدند که موجب فعالیت های جنسی و در نتیجه اضطراب و تشویش روانی می گردد، و جامعه ای این چنین، بیمار، راکد و به دور از هر گونه فعالیت رو به رشدی است که با هر عامل بیرونی آسیب می پذیرد.
با توجه به این آیات که قوانین و مقررات مربوط به پوشش زن و شیوه ی رفتار او در اجتماع را مطرح کرده و نیز با توجه به احکامی که مالکیت زن را به رسمیت شناخته و بسیاری از حوادث تاریخی مستند، از زمان حکومت نبوی و علوی و دیگر ائمه که در تاریخ بیان گردیده، اصل ارتباط میان زن و مرد از نگاه قرآن امری مسلم و ثابت شده است (17) و نگاه دین نگاهی اعتدالی، و قرار دادن شرایط ارتباط به هدف جلوگیری از هرج و مرج های روحی ـ روانی اجتماع می باشد.
بررسی مؤلفه های ارتباط
هر ارتباطی مؤلفه هایی دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:
1. برقرار کنندگان ارتباط،
2. پیام: همان محتوای ارتباط است که منظور ارتباط کنندگان را روشن می کند.
3. رسانه: منظور شیوه ی خاص برقراری ارتباط است.
4. کانال: آنچه ارتباط برقرار کنندگان را به هم پیوند می دهد و رسانه را در خود جای می دهد.
5. انگیزه ی ارتباط: در این بحث می تواند عشق ورزی و ابراز علاقه باشد.
وجود این مؤلفه ها نشان دهنده ی ارتباطی هدفمند است.
آنچه از آیات شریف استفاده شد، شرایط برقرار کنندگان ارتباط است، ولی از فحوای این آیات فهمیده می شود که پیام ارتباط نیز نباید به گونه ای باشد که باعث تحریک شهوات جنسی گردد، زیرا در غیر این صورت هدف از وجود شرایط تأمین نمی گردد.
از برخی آیات استفاده می شود که تعدادی از شرایط یاد شده مانند پوشش زن، ناظر به ارتباط حضوری زن و مرد است و شرایطی مانند نوع سخن گفتن می تواند ناظر به ارتباط اعمی (حضوری و تلفنی) باشد، البته بیان حکم می تواند ناظر به محتوای ارتباطات نامه ای نیز باشد، زیرا به کار بردن جملات شهوت انگیز نیز مشمول نهی یاد شده می شود.
به هر حال آنچه از نگاه قرآن مهم است، سالم سازی جامعه است لذا باید از هر گونه ارتباطی که منجر به از بین رفتن آرامش روحی افراد اجتماع می گردد خودداری شود.
نگاه افراطی به ارتباط
در مورد ارتباط میان دختر و پسر در محیط اجتماع و عرف مردم ضرب المثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند می کند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعله ور می شود. این ضرب المثل به عنوان یک گزاره ی رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با این گزاره رفتاری به تربیت و خط دهی فرزندان اهتمام می ورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل می باشد. آنچه مهم می نماید این است که باید رفتار ها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و به جا انجام پذیرد، یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند، (18) یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتار های مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد، امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینه ای نخست معرفت بخشی می کند و در مرحله ی بعد حکم خاص آن را بیان می نماید.(19)
در نتیجه لازم است برای ساختن جامعه ای سالم و متعادل در وهله ی اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده شود تا رفتار ها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.
پیامد دور شدن از واقعیت
دور شدن از واقعیت موجود میان تفاوت های فردی در بین زن و مرد و پیروی از اصول غیر متقن و تک بعد نگری افراد در میان جوامع غربی پیامد های جبران ناپذیری را برای زنان جامعه به همراه داشته است. توضیح این که:
جنبش اجتماعی دهه ی 1960 م به تغییرات بنیادی در کیان خانواده انجامید. جنبش آزادی زنان آن ها را به کار بیرون از خانه ترغیب نمود. جنبش ضد فرهنگی، رهیافت های جدیدی در روابط جنسی مطرح کرد که در نتیجه ی آن، زوج های بسیاری بدون ازدواج با هم زندگی می کردند. در این زمان، خانواده های نامتعارفی از قبیل خانواده های تک والدینی و زندگی همجنس گراها به پدیده ی شایع تبدیل گردید. برخی پیامد های این خانواده ها در غرب عبارت اند از:
1. افزایش چشمگیر شمار کودکان نامشروع؛
2. افزایش چشمگیر مسائل روان پریشی بین کودکان و والدین مجرد؛
3. افزایش خشونت و آزار کودکان؛
4. افزایش مشکلات مربوط به سلامت کودکان و والدین مجرد؛
5. افزایش آسیب های آموزشی و تحصیلی؛
6. افزایش احتمال استفاده از مواد مخدر همراه با هزینه های اجتماعی آن؛
7. افزایش میزان جرایم اجتماعی.(20)
باید تذکر داد که این گونه پیامد ها، بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر دولت ها تحمیل کرده است.
علت برقراری روابط دوستانه ی ناسالم دختر و پسر
برقراری این گونه ارتباطات فرایند عوامل گوناگونی است که برخی از آن ها عبارت اند از:
یک. ضعف بینش مذهبی
نوجوان یا جوانی که از لحاظ بینشی قائل به مرز بین محرم و نامحرم نیست، آمادگی بیشتری برای گرفتار آمدن در چنین دامی را دارد. این مشکل در صورتی رفع می شود که والدین به بینش دهی صحیح به فرزند رو کنند و اوامر و نواهی خود را با دلایلی همراه سازند.
دو. عدم رعایت حجاب
ضعف بینش مذهبی در دختران باعث بی توجهی به مسئله ی پوشش و حجاب سالم می گردد. از آن جا که غریزه ی تبرج امری طبیعی در دختران است و از سوی دیگر، دختر جوان توجهی به مهار و کنترل این غریزه از نگاه شرع ندارد بی حجابی در جامعه امری رو به رشد می گردد که پیامد اولیه ی آن چیزی جز ارتباط های غیر اخلاقی نیست.
سه. آرایش های غیر مناسب دختران
دختر خود موجودی جذاب و ذاتاً باعث تحریک نگاه است. اگر این شخص به آرایش ظاهری مبادرت ورزد و در اجتماع ظاهر گردد، این جذابیت دو چندان شده و باعث جلب توجه جنس مخالف می شود، و نهی شارع مقدس از نمایان کردن آرایش زنان در اجتماع، حکمی برای کنترل ارتباطات نامشروع می باشد که باید به آن بیشتر توجه شود.
چهار. وجود الگو های منحرف
سن نوجوانی و زمان گذر از آن، حساس ترین دوران زندگی هر فرد به شمار می آید. در این دوران، هر نوجوان به دنبال معیار و الگویی برای رفتار خود است، و چنانچه در این الگوگیری مشورت داده نشود، ممکن است الگویی را برگزیند که او را به سوی انحراف سوق دهد. قرآن کریم نیز به این مهم توجه نموده و در چند مورد به معرفی الگو های رفتاری مناسب اقدام کرده است. آیاتی که حضرت ابراهیم (ع)، پیامبر اکرم (ص) و زنان فرعون و حضرت مریم (س) را معرفی می کند، از این قبیل است.
عوامل دیگری نیز در این روند ارتباطی مؤثر است، عواملی از قبیل سهل انگاری برخی مادران و بی خبری پدران، اشتغالات فراوان والدین، وجود مشکلات عاطفی در خانواده و دلایل جنسی و زیاد شدن سن ازدواج.(21)
پیامد های دوستی ناسالم دختر و پسر
ارتباط هایی که از راه غیر صحیح و به دور از اصول مطرح در این گونه ارتباطات ایجاد می شود ممکن است در پی دارنده ی پیامد هایی باشد که جبران آن برای افراد ممکن نباشد. در یک نگاه اجمالی برخی از این پیامد ها را می توان چنین برشمرد:
یک. نگرانی برملا شدن این ارتباط
این گونه روابط از آن جا که به دور از چشم والدین برقرار شده است، در هر دو طرف یک حالت ترس و اضطراب به خاطر آشکار شدن آن به وجود می آید که می تواند در روند سالم زندگی فردی شخص تأثیری منفی بر جای گذارد.
دو. نگرانی والدین
این نگرانی پس از آشکار شدن ارتباط فرزند با دیگران برای آن ها حاصل می شود و باعث روان پریشی افراد خانواده می گردد و زندگی سالم آن ها را دچار نگرانی و اضطراب می کند.
سه. افت آموزشی و ترک تحصیل
با توجه به آزمایش های میدانی که صورت گرفته، این گونه ارتباطات باعث بروز عشق و عاشقی و افتادن به ورطه ی خیال می شود که نتیجه ی آن در اغلب موارد افت شدید تحصیل و در مواردی نیز ترک تحصیل است.
چهار. ابتلا به افسردگی
برقراری عاطفی این گونه روابط در سن نوجوانی از آن جا که اغلب به ازدواج نمی انجامد، فرد را دچار افسردگی می کند. اسلام با انشای حکم ازدواج موقت به عنوان حکمی ثانوی و همراه با شرایط خاص، این معضل را معالجه کرده که لازم است در این زمینه تحقیقی مستقل ارائه شود.
پنج. خودکشی
شش. انجام ازدواج های عشقی
این گونه ازدواج ها جنبه ی عقلانی ندارد و صرفاً عملی عاطفی محسوب می گردد و به گفته ی بسیاری از روان شناسان عشق اولیه معمولاً پایدار نمی ماند، از این رو، در بیشتر موارد به طلاق و جدایی می انجامد، به گفته ی مولوی:
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
هفت. برقراری ارتباطات جنسی نامشروع
هشت. احتمال استمرار جنسی نامشروع بعد از ازدواج.(23)
ذکر نمونه ی قرآنی از یک ارتباط سالم
در پایان به جاست که به یک نمونه ی قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود. در این داستان جوانی است به نام موسی (ع) که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر می رود و گروهی از مردم را می بیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شده اند. در این هنگام دو دختر را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند و به چاه نزدیک نمی شوند. در این حال جوان به سوی آن ها گام برمی دارد و علت کناره گیری آن ها را جویا می شود. می گویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه ی مردان چوپان کنار نروند، آب نمی دهیم و بیان می کنند که علت حضور ما در این جا این است که پدرمان فردی کهنسال است.
جوان به یاری آن ها می شتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آن ها برای استراحت به زیر درختی می رود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی می کند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان می آید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان می کند: «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا»(24)
این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمی کند.(25) بیان دعوت را از زبان پدر می گوید تا شائبه ی میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد. در این داستان نکات زیر قابل تأمل است:
1. حضور دختران در اجتماع به علت ضرورت خانوادگی؛
2. برقراری ارتباط سالم با افراد؛
3. عدم اختلاط دختران با مردان؛
4. توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن؛
5. سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت؛
6. نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان.
آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه ی انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تأیید می کند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند. و در نهایت، این پاکی جوان پاکی بعثت او به نبوت الهی گردید که خود می تواند درسی سازنده برای جوانان مؤمن باشد.
پینوشتها:
1. روانشناسی عشق ورزیدن، اینیاس لپ، ترجمه ی کاظم سامی و محمود ریاحی، ص 26 انتشارات چاپ پخش.
2. همان.
مجله ی معرفت، مقاله ی «سلامت روان در پرتو التزام عملی به آموزه های دینی»، محمد مهدی صفورایی پاریزی و سلیمان قاسمی، ش 97 سال چهاردهم.
3. مجله ی کتاب زنان، «اسلام و روابط دختر و پسر»، علی زینتی، ش 24، سال 1383.
4. تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، دکتر علی اصغر احمدی، ص 69.
5. روم/ 21.
6. نور/ 20.
7. نک: المیزان، ذیل آیه 30 نور.
8. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، ج 7، ص236.
9. نور/ 31.
10. رفتار های جنسی انسان، دکتر علی اسلامی نسب، ص 64 و 65.
11. همان.
12. المیزان.
13. احزاب، 33.
14. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج 19، ص 436.
15. مجله ی معرفت، «حیا و خودآرایی و نقش آن ها در سلامت روانی زن»، عباس رجبی، ش 87.
16. بررسی تاریخ منزلت زن از دیدگاه اسلام، دکتر ثریا مکنون و مریم صانع پور، ص 204.
17. احزاب، 32.
18. مدیریت در اسلام، دکتر ولی الله نقی پورفر، ص 221.
19. بررسی تاریخی منزلت زن از دیدگاه اسلام و ...، همو، ص 81.
20. تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر، همو، ص 69.
21. روزنامه ی کیهان، «تصویر قرآن از جوامع نابهنجار»، علیرضا نوبری. ش 18395، تاریخ 10 آذر 84.
22. مجله ی کتاب زن، «افول خانواده در آمریکا و انگلیس»، ترجمه و تدوین سید محمد کمال سروریان. ش 26، زمستان 1383، س هفتم.
23. ماهنامه ی اصلاح و تربیت، «بررسی تحلیلی از روابط دختر و پسر»، دکتر محسن ایمانی، ش 29.
24. همان.
25. قصص، 25.
26. تفسیر نمونه، ج 16، ص 34.
منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.
معنای عشق
در لغت، «عشق» را محبت شدید و علاقه ی افراطی و دل بستگی زیاد نسبت به یک شیء و یا یک شخص معرفی کرده اند. محقق بزرگ خواجه طوسی در شرح اشارت بوعلی می نویسد: «والحب اذا افراط سمی عشقا؛ محبتی که از اندازه زیادتر شود و از حد خود بگذرد، عشق می نامند».
آیت الله جوادی آملی نیز در کتاب حماسه و عرفان به همین معنا اشاره دارند.
ریشه ی این واژه از «عشقه» گرفته شده است، و آن نام گیاهی است که بر تنه ی درخت می پیچد، آب آن را می خورد، رنگ آن را زرد می کند و بالاخره آن را خشک می کند و خود با طراوت می ماند.(1)
اما در اصطلاح: عشق را از کیفیات نفسانی قلمداد می کنند که به سبب سیطره ی شدید تفکر در زیبایی و نیکویی محبوب و کثرت مشاهده ی شئون اطوار و آثار حسن معشوق در نفس و جان آدمی تحقق می یابد.(2) از نظر بوعلی عشق حقیقی در تمام موجودات ساری و جاری است. عشق حقیقی همان ابتهاج، سرور، نشاط ناشی از تصور ذات معشوق می باشد.(3)
عشق در قرآن و روایات
واژه ی «عشق» در قرآن نیامده اما مفهوم آن که محبت شدید و دل باختن به محبوب می باشد، وجود دارد. در سوره ی بقره آیه ی 165 می خوانیم: «الذین آمنوا اشد حبا لله؛ و[لی] کسانی که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست دارند».
گروهی از مترجمان و مفسران «اشد حبا» را به عشق ترجمه کرده اند.
در سوره ی یوسف نیز آمده است: وقتی جریان محبت و علاقه ی شدید زلیخا به یوسف در شهر منعکس شد، گروهی از زنان شهر گفتند: همسر عزیز، جوانش (غلامش) را به سوی خود دعوت می کند عشق این جوان در اعماق قلبش نفوذ کرده است.
در روایات واژه ی عشق و مفهوم آن به طور مستقیم به کار رفته است، برای نمونه از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است:
«افضل الناس من عشق العباده فعانقها واحبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها؛(4) بهترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد و با عبادت هم آغوش گردد و از قلب، دوستش بدارد و آن را با بدن انجام دهد و خود را در اختیار آن قرار بگذارد.»
سخن دیگر از امیر بیان و مولای متقیان در خطبه ی 108 نهج البلاغه است: «من عشق شیئا غشی بصره و امرض قلبه و ...؛ هر کس عاشق چیزی شود، آن چیز چشمش را کور می سازد و دلش را بیمار می گرداند [به طوری که عیب آن را ننگریسته، زشتی اش را نیکو بیند].»
این محبت شدید در دعا ها و مناجات اهل بیت نیز به کار رفته است.(5)
عشق در کلام بزرگان
یکی از موهبت های بزرگ و ارزشمند الهی به انسان خاکی، کیمیای ناشناخته ی عشق است، حالتی که منشأ تمام کمالات والای نفسانی و یکی از مهم ترین عوامل حرکت، آگاهی و رشد در انسان بوده و جایگاه والای قلب، مکان و ظرف آن می باشد.
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی این آستان بوسد که سر در آستین دارد (6)
به فرموده ی برخی، عشق ستاره ای برافروخته از تجلی حسن معشوق ازلی است که آدمی و پری، طنین هستی اویند و آن قدر این عشق مقدس است که دست فرشته به آن نرسد. عشق معجونی است که همه ی جهان زنده به او و جنبش افلاک به برکت او است. مولانا عشق را وصف ایزد و از اوصاف خداوند بی نیاز می داند.
عشق از اوصاف خدای بی نیاز
عاشقی بر غیر او باشد مجاز (7)
عشق رها شدن از پلیدی ها و عیب ها، و سوختن در برق عشق، نوازشگر دل و روح آدمی است.
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد (8)
در پایان یادآور می شویم که صدرالمتالهین ـ عارف و حکیم نامور ـ می گوید: «عشق» عین «وجود» و وجود عین عشق است و هر دو عین حسن و جمال اند و مراتب و درجات عشق به اندازه ی مراتب وجود است و این دو با هم ملازم بوده و بین تمام موجودات عالم جریان دارند.(9)
انواع عشق
برای عشق تقسیم بندی های متعددی نقل شده، ولی معروف ترین آن ها به قرار ذیل است:
یک. عشق حقیقی
که همان محبت الهی و عشق به لقای محبوب حقیقی یعنی ذات احدیت است.
دو. عشق مجازی
عشق های غیر حقیقی، زودگذر و ظاهری که بین موجودات وجود دارد و منحصر به انسان هم نیست، بلکه ممکن است یک طرف انسان و طرف دیگر موجودات دیگر باشند.
یادآور می شویم که عشق های وهمی و خیالی در محدوده ی عشق های مجازی است.
راه حل ها
با توجه به این مقدماتی که بیان شد و تقسیماتی که درباره ی عشق مطرح گردید، اینک به این مسئله توجه می نماییم که اگر جوانی به دلایلی گرفتار عشق های مجازی شد و در وجود خود احساس گناه کرد، برای معتدل کردن این عشق چه باید بکند.
آنچه مهم است کنترل عقلانی و دینی این احساسات می باشد تا فرد دچار گرفتاری ها و درد های جسمی و روحی نگردد و این علاقه و دوست داشتن در مسیر معین و به اندازه ی مشخص جهت دهی شود، و در غیر این صورت موجب بر هم خوردن برنامه ی سعادت او می گردد.
حکما گفته اند: «شدت و ضعف محبت» متناسب است با «میزان درک کمال محبوب»؛ توضیح مطلب این که: هر چه «معرفت و آگاهی» انسان نسبت به خوبی ها و کمالات محبوب بیشتر شود، «محبت» به او نیز بیشتر می شود، برای مثال، شما شخصی را به عنوان دوست انتخاب می کنید، در هر ملاقات و ارتباط جدید هر چه از خوبی های او باخبر می شوید، محبت شما به او بیشتر می شود. مثلاً در ملاقات اولی به خاطر ورزشکار بودن به او علاقه مند می شوید، ولی بعد متوجه می شوید دانش آموز موفقی نیز هست و در کنار درس و موفقیت در ورزش، حافظ قرآن نیز می باشد، و خلاصه هر چه از کمالات و خوبی های او بیشتر آگاه می شوید، علاقه ی شما به او بیشتر می شود.(10)
با توجه به مطالبی که گذشت، می بینیم گاهی برخی افراد به یکدیگر علاقه مند می شوند، در حالی که هیچ شناختی نسبت به هم ندارند و بعد هم که ملاقات ها بیشتر می شود، کمال و خوبی خاصی در محبوب خود نمی بیند، ولی علاقه ی او بیشتر می شود و این محبت آن قدر شدید می شود که گاهی به مرحله ی عشق می رسد. این واقعیت چطور با آن قاعده ی بالا سازگار است؟!
قاعده ی یاد شده می گوید: «هر چه کمالات بیشتر باشد، علاقه بیشتر می شود.» ولی این جا می بینیم کمالی وجود ندارد، ولی علاقه و عشق آمده. به نظر می رسد پاسخ این باشد که برخی افراد به ویژه بعضی جوانان پس از ملاقات اول و علاقه ی ابتدایی که به محبوب خود پیدا می کنند، از محبوب خود یک شخصیت ایده آل و با کمالی در ذهن خود می سازند و به آن شخصیت که در ذهن و خیال خود دارند، علاقه مند می شوند و هر روز کمالاتی را برای او فرض می کنند و خوبی هایی را برای او توهم می کنند، و بر اساس آن شخصیت و محبوب خیالی و مفروض که برای خود ساخته اند، محبتشان بیشتر می شود و عشق، علاقه و دفاع از او نیز لحظه به لحظه افزایش می یابد. این در حالی است که خود او می داند و همه ی اطرافیان نیز می دانند که آن محبوب این کمالات را که ندارد هیچ، ارزش این همه دفاع و وقت صرف او کردن را نیز ندارد، اما او کمالات و ارزش هایی را برای او تصور کرده و دارد با آن عشق بازی می کند تا حدی که معایب او اصلا دیده نمی شود و گاهی «معایب» را نیز «محاسن» می شمارد.(11)
راه حل اول
به نظر می رسد انسان برای خروج از این بن بست و رهایی از بند عشق های مجازی این چنینی باید قدری «تفکر» کند و شخصیت محبوب خود را از زیر ذره بین «عقل» بگذراند و ببیند آیا واقعاً او این همه کمال را دارد و آیا اصلاً عیبی ندارد که این مقدار برای او ارزش قائل شده است؟! به سخن دیگر چنین افرادی اگر به واقعیت گرایی نزدیک شوند و از خیال بافی و توهم فاصله بگیرند، بخش عمده ای از مشکلشان حل می شود و محبت آن ها به افراد اعتدال می یابد.
راه حل دوم
نکته ی قابل توجه دیگر این است که نیاز های «عاطفی» و «جنسی» دو عاملی هستند که انسان را به سوی دوست داشتن و عشق ورزیدن به دیگران سوق می دهند و این امری طبیعی است. با توجه به این نکته باید ببینیم این عشقی که ایجاد شده آیا ریشه ی عاطفی دارد یا ریشه ی جنسی اگر علاقه ی جنسی است آیا معشوق از جنس مخالف است یا همجنس، و هر یک از این موارد پاسخ خاص خود را می طلبد که به اجمال اشاره می کنیم.
ـ اگر ریشه ی این عشق و علاقه که انسان را به این مشکل گرفتار کرده، مسائل «عاطفی» باشد، شخص باید این خلأ را از دورن خانواده پر کند. با علاقه به پدر و مادر و دیگر افراد خانواده می توان این خلأ عاطفی را از بین برد تا نیاز به جایگزینی افراد دیگر نبوده و در دام عشق های مهلک مجازی گرفتار نیاید.(12)
ـ اگر این علاقه «جنسی» است و معشوق نیز از جنس موافق است، انسان باید در مورد عاقبت اخروی و دنیوی این نوع عشق و علاقه خوب فکر و مطالعه کند، چنان که حضرت علی (ع) می فرماید: «هر وقت خواستید کاری انجام دهید، نخست در عاقبت آن کار خوب تفکر نمایید.» (13)
بنابراین باید توجه داشت که عاقبت اخروی این کار عذاب آلود است و عاقبت دنیوی آن افزون بر آبروریزی و لگدمال شدن شخصیت انسان، فرد را گرفتار بیماری های جسمی و روحی خطرناک و استعداد های انسان را ضایع می کند و از شکوفا شدن آن جلوگیری می کند.
اما اگر این علاقه عاطفی یا جنسی به جنس مخالف است، راه حل های خود را می طلبد، از جمله:
1. انسان مسئله را با خانواده ی خود در میان بگذارد تا رسماً از معشوق مورد علاقه ی خود برای ازدواج خواستگاری کند و از این کار هراسی در دل نداشته باشد، البته این کار باید با توکل بر خدا و همراه با شناخت و مشورت با دیگران و بدون عجله و با انجام تحقیقات کامل صورت گیرد.
اما اگر جواب آن ها منفی بود یا شرایط ازدواج وجود نداشت، چه باید کرد؟
2. پس از صبر و بردباری، قاطعانه و با اراده ی محکم و با توکل بر خدا تصمیم بگیرد او را به فراموشی بسپارد، و مهم ترین عامل در این مرحله این است که مطمئن باشد در آینده ی نزدیک او را فراموش خواهد کرد و ان شاء الله همسر بهتری برای او پیدا خواهد شد.
3. ایجاد پیوند و رابطه ی قلبی عمیق با خالق زیبایی ها و کمالات، یعنی خداوند متعال، با این عقیده که هر چه زیبایی و کمال در عالم هست، از او است (14)و عشق به او، پایدار و بقیه عشق ها فانی و زودگذر است.
4. با برنامه ریزی دقیق و منظم، وقت خود را به مطالعه و ورزش و کار و تلاش و رفاقت و مجالست با دوستان مذهبی و شرکت در مجالس اهل بیت و مانند این ها، به نحو احسن بگذراند، و سعی کند از بیکاری و پرداختن به امور بیهوده و خلوت گزینی و گوشه گیری پرهیز کند، تا ذهن خود به خود از این محبت ها خالی شود.
5. دوران جوانی پر از شور و هیجان و احساس است. این نوع مسایل طبیعی است و با اندک بهانه ای به وجود می آید و با اندک بهانه و تلاشی فراموش می شود، برای مثال، همین اندازه که انسان متوجه شود محبوب او با شخص دیگری رفت و آمد می کند، از او دلگیر می شود و در نتیجه رفته رفته به قطع رابطه می انجامد.
6. در نظر خود بین عشق حقیقی که مربوط به خدا و اولیای خداست، و عشق مجازی مقایسه کند و توجه کند که عاقبت عشق حقیقی عزت نفس، حقیر شدن مشکلات، تأثیر نداشتن تعریف و مدح دیگران، احساس امنیت و آرامش و ثبات قدم داشتن ـ و محبوب شدن پیش دیگران و نتیجه ی عشق های غیر حقیقی خفت و خواری و حقیر شدن است.
در پایان یادآور می شویم که به باور عموم روان شناسان، جوانان افزون بر مطالعه ی منابعی در این خصوص، بی نیاز از مشاوره ی حضوری با کارشناسان نیستند.
پینوشتها:
1. فرهنگ علوم عقلی، سید جعفر سجادی، ص 357.
2. حکمت الهی عام و خاص، به نقل از مهدی الهی قمشه ای، جلد یک، ص 139.
3. اشارات و تنبیهات شرح المحقق طوسی، جلد سوم، جزء سوم، ص 8.
4. وسائل الشیعه، ج 1، ص 83، باب 19، حدیث 2.
5. ر.ک: صحیفه ی سجادیه، و نیز مناجات مریدین از مناجات خمسه ی عشر.
6. دیوان حافظ، غزل 121.
7. مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بیت 97.
8. دیوان حافظ، غزل یازدهم.
9. مبانی فلسفه ی عشق، محمدحسین خلیلی، ص 29.
10. این قاعده فقط بین دو انسان جاری نیست، بلکه علاقه به اشیا نیز همین گونه است، برای مثال، شما یک دستگاه صوتی یا گوشی تلفن جدید می خرید، هرچه از توانایی ها و سرویس دهی آن بیشتر آگاه می شوید، علاقه ی شما به آن شیء بیشتر می شود.
11. یا اگر حسن کوچکی هم داشته باشد، در ذهن خود پرورش می دهد و آن خوبی «کوچک» را «بزرگ» می کند و در خلوت خود به آن دلخوش می شود.
12. سعی کند عیب های نزدیکان خود را بزرگ نکند و به آن ها حسن نیت داشته باشد تا این علاقه جبران شود. و این را بداند که هر انسانی ممکن است در آداب معاشرت و اخلاق خود، معایبی را داشته باشد، چه شخص غریبه باشد و چه آشنا! فقط تفاوت در این است که عیب آشنایان و نزدیکان آشکار است، از این رو، انسان از آن ها دلگیر می شود، ولی عیب افراد غریب پنهان و انسان از آن ها بی خبر است، از این رو، عاشق آن ها می شود.
13. «اذا هممت بشی فتدبر عاقبته.».
14. با مطالعه و دقت در داستان حضرت یوسف(ع) به دست می آید که او با این عقیده توانست بر غریزه ی جنسی و عشق مجازی غلبه کند.
منبع: رضایی اصفهانی، محمد علی؛ (1387) پرسش های قرآنی جوانان: روابط دختر و پسر، قم، انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم، چاپ سوم.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.