یادم تو را فراموش!
وسوسه همیشه دردسرساز است؛ وسوسه ورود به رابطه یا دوستی با کسی که لااقل در کوتاه مدت برایمان جذاب است. گفتیم وسوسه، چون این یک خواسته کوتاه مدت و اغلب غیرهدفمند و غیرمتعهدانه است. شما وارد رابطه جدی با کسی می شوید اما وقتی به خودتان می آیید که از نظر عاطفی در این رابطه غرق شده اید و به او وابسته؛ حالا احتمالاً نه راه پیش دارید، نه راه پس.
مقصود را مشخص کنید
گاهی هنوز تکلیفمان با خودمان معلوم نیست. نمی دانیم طرف مقابل را برای ازدواج قبول داریم یا نه. گاهی هم تکلیفمان با خودمان معلوم است. می دانیم آدمی که در طرف مقابل قرار دارد برای ازدواج مناسب است اما هنوز تصمیم نگرفته ایم که رابطه را وارد فازی کنیم که می تواند به شناخت و بعد هم ازدواج منتهی شود. رابطه های عاطفی غیر هدفمندی که هنوز معلوم نیست به ازدواج منتهی می شوند یا نه، ممکن است زخم های عاطفی جبران ناپذیری ایجاد کنند. قضیه این رابطه ها پیچیده است. وقتی دو طرف با تصمیم به ازدواج با هم معاشرت می کنند، حتی اگر رابطه شان به ازدواج منتهی نشود، دچار مشکل های بزرگی نمی شوند چون این آدم ها از اول می دانسته اند که در حال شناخت طرف مقابل هستند. به خاطر همین هم وقتی بعد از به دست آوردن حداقل های شناخت فهمیدند که طرف مقابل به دردشان نمی خورد، خیلی هم خوشحال می شوند و می روند دنبال زندگی شان و برای پیدا کردن همسر آینده شان دوباره تلاش می کنند؛ آن هم بدون سر خوردگی و کینه از کسی اما اگر در یک رابطه، هر دو نفر یا حتی یک نفر از آنها قصد مشخصی برای ازدواج نداشته باشند یا تکلیفشان با خودشان معلوم نباشد، رابطه در مسیری می افتد که احتمال به وجود آمدن مشکل برای هرکدام زیاد می شود.
یکی از مشکلاتی که این رابطه ها به وجود می آورند، زخم های عاطفی است. زخم عاطفی ای که یکی از طرفین دچارش می شود. ممکن است یکی از آنها بعد از مدت کوتاهی متوجه بشود که طرف مقابلش برای ازدواج آدم مناسبی است اما چون از اول بحث ازدواج و تلاش برای رسیدن به شناخت و نهایتاً ازدواج کردن وجود نداشته، طرف مقابل کنار می کشد.
اینکه تأکید می کنم باید قبل از ورود به چنین رابطه هایی تکلیفتان را بدانید، یک مثال ساده دارد که برای همه مان پیش آمده؛ در حال راه رفتن اگر یک اختلاف سطح ده سانتی متری را نبینید، ممکن است کمرتان دچار آسیب جدی شود. اما اگر بدانید جلوی پایتان یک پله یک متری است چون خبر دارید که وجود دارد، خیلی راحت از روی آن می پرید. ما فقط به جوان ها می گوییم که رابطه عاطفی و در نهایت ازدواج یک پیست دو است اما باید حواسمان را جمع کنیم که این پیست دو مانع هم دارد و اگر از این مانع ها خبر نداشته باشیم، ممکن است با سر بخوریم زمین. واقعیتش خیلی ساده انگارانه است که رابطه عاطفی را یک مسیر ساده و بی دردسر بدانیم.
داستانتان را بدانید
گاهی هم در راه شناخت خیلی چیزها را می بینیم اما به روی خودمان نمی آوریم یا براساس آنها تصمیم مشخصی نمی گیریم؛ مثلاً اینکه، طرف مقابلمان کمی اخلاقش تند و تیز است. این را می بینیم اما به خاطر احساس مثبتی که در آن مقطع از رابطه مان داریم، آن را جدی نمی گیریم اما وقتی هیجانات مثبتمان فروکش کرد و وارد فاز هیجانات منفی شدیم، همین چیزهایی که قبلاً به سادگی از کنار آنها می گذشتیم، برایمان مهم و دردسرساز می شوند. در این شرایط، اغلب رابطه را به بدترین شکل تمام می کنیم؛ اتفاقی که باعث می شود خاطره بد آن رابطه را برای همیشه پیش خودمان نگه داریم.
از طرفی دیگر، آدم هایی که در رابطه ها قرار می گیرند، در کوتاه مدت ممکن است احساس قرار گرفتن در یک زنگ تفریح را داشته باشند. اما بعد از تمام شدن هیجان اول، این زخم عاطفی است که دچارش می شوند. نکته مهم این است که اگر این رابطه هدفمند می بود، آنها با علم به اینکه این هیجانات افت می کند می پذیرند که یک آدم را می توانند دوست داشته باشند اما با هیجان کمتر. این یعنی رسیدن به بلوغ.
یعنی ممکن است قلب آدم برای کسی تند نزند. اما دوستش داشته و با او صمیمی باشد. در واقع خیلی چیزها وجود دارد که یک رابطه سالم را حفظ کند. در این مورد روان شناسی به اسم «استرانبرگ» بحث 24 استان عشقی را مطرح کرد. او تأکید دارد که داستان همه رابطه های عاطفی بالاخره یکی از این 24 داستان هستند. این داستان ها را با فضای بومی ما هم می شود تطبیق داد؛ مثلاً دخترهای ایرانی بیشتر داستان باغبانی دارند؛ یعنی همان حسی که ما باید با هم شروع کنیم و همه چیز را با هم بسازیم، اینکه از مهر و محبت تا مسائل مالی را با هم و از صفر شروع کنیم؛ ایده ای که لزوماً همیشه جواب نمی دهد.
منبع: همشهری جوان، شماره 227.
22 نکته برای صبح زود بیدار شدن
در زیر 22 نکته برای رسیدن به عادت صبح زود از خواب بلند شدن ذکر شده که در نوع خودشان جالب هستند و اگر کسی اراده کافی داشته باشد، می تواند با آن نکات، این عادت بسیار خوب و مفید را در خود ایجاد کند:
1- محیط خواب تان را برای بیدار شدن مساعد کنید:
جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحرخیزی باشد. هرچند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلاً نظم اتاق خواب سبب شود شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید، باید از خواب بیدار شوید.
2- به اندازه کافی بخوابید:
یکی از عوامل اصلی است که سبب می شود افراد با زود از خواب بیدار شدن مشکل داشته باشند. در اصل داشتن خواب کافی، زود بیدار شدن از خواب را چندین بار آسان تر می کند.
بایستی کمی با خودتان برای رفتن به موقع به رختخواب جدال نموده و سعی کنید بر نگرانی از دست دادن ساعات انتهایی شب و بعضاً نیمه شب پایان دهید. البته جای نگرانی هم نیست، می توانید این ساعات را با سحرخیزی در فردا صبح به دست بیاورید.
3- کارهای روز بعدتان را در شب قبلش مشخص کنید:
نوشتن و یادداشت کردن کارهای مهمی که قرار است صبح بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهید، می تواند اراده شما را در سحرخیزی و شروع بی درنگ روزمرگی تان محکم تر کند. هرچه اراده قوی تری داشته باشید، راحت تر می توانید سحرخیز شوید.
4- در رختخواب مطالعه نکنید:
گذراندن چندین دقیقه در رختخواب و سعی در آرام کردن جسم و روح تان، بدن شما را متوجه می سازد که زمان خواب فرا رسیده است. با تمرین در این زمینه می توانید کم کم با ورود به رختخواب در کمتر از 10 دقیقه به خواب بروید. پرداختن به کارهای جنبی مثل کتاب خواندن بیشتر باعث به هم ریختگی فکر و طولانی شدن زمان به خواب رفتن می شود.
5- بلافاصله قبل از خواب چیزی نخورید:
اگر در فاصله زمانی کمتر از دو ساعت به خوابیدن چیزی بخورید و بعد به رختخواب بروید، بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود. این امر می تواند در خواب شما اختلال ایجاد کند یا اصلاً زمان به خواب رفتن تان را طولانی کند.
6- استرس را در خودتان از بین ببرید:
استرس یکی از مواردی هست که همیشه سبب کم خوابی می شود. می توان استرس را با تمرینات ویژه یوگا یا سعی بر کنترل نحوه تنفس و سایر موارد قبل از رفتن به رختخواب کاهش داد.
7- به خودتان جایزه بدهید:
همیشه قرار نیست با این تفکر از خواب بیدار شوید که مثلاً کلی کار دارید. می توانید برای خودتان در صورتی که زود از خواب بیدار شوید، مواردی را به عنوان جایزه تعیین کنید، مثلاً دیدن یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی مورد علاقه، خوردن صبحانه ای خاص یا خوردن یک بستنی در شروع صبح یا هر چیز دیگری که می تواند برای بیدار شدن و ترک سریع رختخواب در صبح زود به شما انگیزه دهد.
8- نرمش های صبحگاهی:
قدری نرمش یا ورزش خاص در شروع صبح می تواند سبب گردش بهتر خون در بدن شود، شما را در شروع صبح شاداب تر نماید و در نهایت روزتان را به بهترین شکل ممکن شروع کنید.
9- در رختخواب به خودتان برای بیدار شدن دروغ نگویید:
همیشه سعی کنید بلافاصله بعد از بیدار شدن، رختخواب خودتان را ترک کنید. این که مثلاً 10 یا 20 دقیقه دیگر از جایم بلند خواهم شد، در حالی که بیدار شده اید، اصلاً به شما کمکی نخواهد کرد و هرچه بیشتر در رختخواب بمانید، بدن تان تمایلش برای بازگشت به خواب عمیق بیشتر می شود.
10- با پنجره های باز بخوابید:
هوای تازه برای همه ما خوب است و سبب می شود تا خواب عمیق تر و آرام تری داشته باشیم.
11- سعی کنید با طلوع خورشید بیدار شوید:
بیدار شدن با طلوع خورشید از نظر روان شناسی باعث می شود در شروع روز بسیار سرحال تر باشید و بدن تان نیز کم کم برای بیدار شدن در این زمان خاص، تبدیل به ساعت می شود.
12- بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید:
سعی کنید همیشه رأس یک ساعت خاص از خواب بیدار شوید. بیدار شدن از خواب در یک ساعت خاص می تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت شود. فراموش نکنید سحرخیزی تنها یک عادت است.
13- به بدن خود گوش دهید:
بدن شما خیلی خوب می تواند احتیاجاتش را به شما اطلاع دهد. اگر هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوید هنوز احساس خستگی و کرختی می کنید، سعی کنید شب ها زودتر به رختخواب بروید. بدن شما کم کم یک الگوی معین برای خوابیدن و بیدار شدن پیدا می کند و کاملاً بر آن منطبق خواهد بود.
14- زنگ ساعت خود را تغییر دهید:
اجازه ندهید هر روز با یک زنگ خاص و همیشگی بیدار شوید. این روند برای خودتان هم خوشایند نخواهد بود و بعد از مدتی زنگ ساعت تان دیگر نمی تواند شما را بیدار کند.
15- برای فردا صبح آماده باشید:
سعی کنید چیزهایی که برای فردا صبح احتیاج دارید را شب قبل آماده کنید، مثلاً کیف وسایل تان، لباس های تان یا وسیله خاصی که باید همراه داشته باشید و... در این شرایط دیگر نیازی ندارید در رختخواب به این موارد و آماده سازی شان فکر کنید.
16- با رادیو بیدار شوید:
استفاده از رادیو به جای زنگ ساعت علاوه بر تنوع می تواند در بسیاری از افراد سبب ایجاد انگیزه در ترک رختخواب شود.
17- از ساعات اضافی صبح بهره ببرید:
هدف از صبح زود بیدار شدن چیست؟ وقتی هر صبح زود از خواب بلند شوید، مسلماً در شروع بسیاری از روزهای تان یکی، دو ساعت وقت آزاد و اضافی خواهید داشت که مغزتان در آن هنگام از صبح شاداب ترین ساعات و آماده ترین ساعتش را می گذراند. می توانید از این ساعات استفاده بسیار مفیدی بکنید و بهتر است برای این ساعات برنامه خاصی داشته باشید.
18- قرارهای مهم خود را در صبح بگذارید:
داشتن قرارهای ملاقات مهم در صبح می تواند انگیزه کافی به هر فردی برای بیدار شدن در صبح زود را بدهد.
19- برای خودتان یک شریک مشابه پیدا کنید:
راستش در برخی موارد بد نیست برای سحرخیز شدن با یکی مثل خودتان که دوست دارد سحرخیز باشد ولی فکر می کند نمی تواند، همراه شوید. در این شرایط اگر هر دو واقعاً برای بیدار شدن در صبح زود تصمیم گرفته باشید، می توانید در استواری بر این تصمیم، در یکدیگر مؤثر باشید.
20- به دیگران راجع به سحرخیزی خود بگویید:
بگذارید همه اطرافیان تان بدانند شما صبح زود از خواب بیدار می شوید. این که وانمود کنید هنوز مثل گذشته هستید، باعث می شود مثل گذشته شوید.
21- خواب های روزانه را ترک کنید:
کسانی که در روز خواب حتی کوتاهی هم دارند، برای خواب شب مشکل دارند. سعی کنید اگر به این نوع از خواب عادت دارید، آن را به مرور ترک کنید چون اختلال در خواب شب یکی از علل اصلی عدم بیدار شدن در ساعت دلخواه صبح است.
22- علمکرد خود را دنبال کنید:
بد نیست عملکرد خود را در زمینه سحرخیزی دنبال کنید و تجزیه و تحلیلش کنید تا ببینید آیا واقعاً دارید به هدف خود یعنی سحرخیزی نزدیک می شوید یا دور.
با چندین روز تمرین و سعی، به راحتی می توان عادت سحرخیزی را ایجاد کرد. فقط کافی است این امر را به صورت یک عادت دایم در بدن ایجاد کرد. با این تمرینات و داشتن اراده در روزهای آتی، زمان خواب و بیدار شدن تان دیگر دست شما نخواهد بود و بدن تان به خوبی در این موارد برای شما تصمیم می گیرد.
منبع:کوچه ما، شماره 11
دوستی قبل از ازدواج
آیا دوستی های قبل از ازدواج، برای شناخت بیش تر یک دیگر اشکالی دارد؟
دوستی های پیش از ازدواج افزون برمشکلاتی که برای دختر و پسرایجاد می کند و سبب اختلال در نظام زندگی آنان می شود، اشکالات جدی دیگری را نیز دارد.
1ـ خطرهایی را به ویژه برای دختر پدید می آورد. با توجه به این که دو جوان، سرشار از عواطفند و در اوج غرایز جنسی قرار دارند(به گونه ای که وقتی کنار هم قرار می گیرند فعل و انفعالات هورمونی در وجودشان شکل می گیرد و کشش فراوانی در آن ها ایجاد می شود)،احتمال بسیاری وجود دارد که به هم نزدیک شوند و گوهر عفت دختر در معرض خطر قرار گیرد.
دلیل مخالفت قرآن، روایات دینی و فقه اسلامی با این گونه دوستی ها همین است. خداوند در قرآن کریم، دختران و پسران را از ملاقات های پنهانی نهی می فرماید:
وَ لکن لَا تُواعدُوهُنَ سِرّاً
وَ لا مُتّخذِی أَخدانٍ
وَ لَا مُتّخِذاَتِ اَخدانٍ
در روایات دینی ما با خلوت زن و مرد نامحرم مخالفت شده است.
رسول خدا(ص)می فرماید:
لا یَخلوُنَ رجُل بِامَراه فَما مِن رجلٍ خَلا بامرأه اِلَا کانَ الشّیطانُ ثالثَهُما.
هیچ مردی با زنی[نامحرم]خلوت نکند؛ زیرا هیچ مردی با زنی خلوت نمی کند، مگر آن که نفر سوم شیطان است.
براساس فتاوای فقیهان، اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی آن جا نباشد و دیگری هم نتواند وارد شود، چنان چه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آن جا بیرون بروند و ماندن آن ها درآن مکان حرام است. و نیز گفت و گوی بیش از حد ضرورت با نامحرم کراهت دارد.
این به جهت ایجاد زمینه آبروریزی ها، ارتباطات گناه آلود و در نتیجه لطمه به کانون ارزش مند خانواده است.
2ـ موضع تهمت است؛ زیرا دیگران در صورت مشاهده دختر و پسربا هم نمی دانند که ارتباط آن دو برای شناخت ازدواج است و گمان می کنند رابطه ای نامشروع دارند و این مطلب برازدواج آنان به ویژه دختر (در صورت منتهی نشدن این رابطه به ازدواج)اثر منفی خواهد داشت.
3ـ در این گونه ارتباطات، شناخت جدی امکان پذیر نیست زیرا دو طرف مراقب خود هستند و طبیعی است که فهرستی از معایب خود را در اختیار دیگری قرار نمی دهند.
4ـ اگراین دوستی ها به ازدواج بینجامد، با توجه به ویژگی غیرت در مرد، ممکن است
سؤالاتی در ذهن او شکل گیرد که چرا همسرم پیش از محرمیت با من رابطه برقرار کرد و نکند مشابه این رابطه را با دیگران نیز داشته است و اعتمادش از وی سلب می شود و هر قدر رابطه دوستی تنگاتنگ تر بوده باشد، میزان این سوالات و سلب اعتماد نیز افزون ترخواهد شد.
5ـ در صورتی که این دوستی ها به ازدواج منتهی نشود که در موارد بسیاری هم به دلیل تغییر شرایط طرفین یا مخالفت خانواده ها چنین می شود آثار منفی بسیاری خواهد داشت. احساس سرخوردگی و شکست روحی، افسردگی، نفرت از جنس مخالف و ازدواج گریزی و در مورد دختران، از دست دادن خواستگاران، برخی از این آثار است پس توصیه می شود برای دوری از این مشکلات و پیامدهای منفی، همسر آینده ی خود را در فرآیند خواستگاری بشناسید.
رابطه ی عاشقانه قبل از ازدواج
رابطه ی دوستی من با دختری برای ازدواج، به صورت عشقی پاک و مقدس است، نه رابطه ای هوس آلود آیا چنین رابطه ای اشکال دارد؟
افزون برخطرهایی که این گونه رابطه ها دارد باید توجه داشته باشید که احساسات عاشقانه نیز برخاسته از همان غریزه ی جنسی و از آثار روانی آن است؛ بنابراین، نباید این احساسات به ظاهر پاک ومقدس، شما را بفریبد.
براساس تجارب چند ساله ی نگارنده در جایگاه مشاور، موارد بسیاری از رابطه هایی این گونه پاک و مقدس به آبروریزی و بی عفتی انجامیده است.یادتان باشد که جوانید و سرشار از عاطفه و در اوج غرایز جنسی و به طور قطع، توانمندتر از حضرت امیرمؤمنان علی (ع)نیستید که به زنان جوان سلام نمی کرد و می فرمود:
می ترسم صدای شان مرا خوش آید و زیادتر از پاداشی که می جویم،[گناه ]به من برسد.
شما از حضرت موسی(ع)با ایمان تر نیستید که وقتی پشت سردختران شعیب راه می رفت، به آن ها گفت:بایستید و پشت سرمن بیایید و راه را به من نشان دهید.
شما وارسته تر از حضرت یوسف(ع)نیستید که خداوند فرمود:اگر مقام عصمت و نبوت یوسف و کمک ما نمی بود، ممکن بود در برابر وسوسه های زلیخا به خطا رود.
دختران ما به طور قطع از حضرت مریم(س)پاکدامن تر نیستند که وقتی جبرئیل در شکل جوانی زیبا روی ظاهر شد فرمود:
اِنی اَعُوذُ بِالرحمنِ مِنکَ.
من از تو به خدای رحمان پناه می برم
اگر ادعا کنید که در دیدارهای تان براساس همان عشق پاک، ضوابط دینی و اخلاقی را رعایت می کنید و خود را به گناه آلوده نمی سازید، همین که از رابطه ی عاطفی با هم احساس لذت می کنید و همین که با دیدن هم دیگر و حتی یاد و خاطره ی هم، تپش قلب تان شدیدتر می شود، معنایش این است که رابطه ای عادی نیست و هشداردهنده است.
گذشته ازاین، چون در این رابطه ی عاشقانه، عواطف خرج می کنید، وقتی با ازدواج به هم می رسید(البته اگر برسید)،نخواهید توانست آن گونه که لازمه ی زندگی زناشویی است، عاطفه خرج هم کنید و عشق و صفا و صمیمیتی که لازمه ی زندگی مشترک و ستون خیمه ی زندگی زناشویی خواهد بود، کم رنگ خواهد شد.
جایگاه عشق در ازدواج
جایگاه عشق در ازدواج کجا است؟آیا اول باید عاشق شد و بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد و بعد عاشق شد؟
عشق به معنای محبت شدید و قوی است که به طور فطری و غریزی درانسان وجود دارد و آن را نمی توان انکار کرد.
عشق های قبل از ازدواج با این فرض که عشق پاک باشد و نه هوسرانی
سبب حاکمیت احساسات می شود و براساس روایات دینی ما، شخص را کر و کور می کند(حُبُک الشّی یُعمی و یُصِم)
چشم عقل به طور معمول با تیر عشق، کور و باعث می شود که شخص در انتخاب دیگری برای زندگی مشترک، از اصول خود دست بردارد؛ به مسئله کفویت(همتایی)بی توجهی کند؛ بدی های طرف را نبیند، و در مواردی بدی های او را نیز خوبی ببیند؛ بنابراین توصیه می شود مراقب عشق های پیش از ازدواج باشید.
به تعبیر افلاطون، وصال مدفن عشق، و به گفته چینی ها، ازدواج گورستان عشق است؛ پس، این عشق ها بعد از ازدواج فروکش می کند و با ورود عقل و بازشدن چشم ها و گوش ها، شخص متوجه می شود که انتخاب درستی نکرده است؛ پس بهترین عشق، عشق ایجاد شده پس از محرمیت بین دختر و پسر است؛ عشقی که بزرگان علم و دین به همسران شان داشته اند؛
عشقی ماندگار و بی شائبه عشق در پرتو تعقل و اندیشه و نه سوار بر عقل که قرآن کریم هم آن را تأیید و برآن تأکید می کند.
وَ مِن آیاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواَجاً لّتَسکُنُوا اِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکم مَوَدّه وَ رَحمَه اِنَ فِی ذلِک لآیَاتِ لِقَوم یَتَفَکَرونَ.
از نشانه های او این است که از خودتان برایتان زوج هایی را آفرید تا کنارشان آرام گیرید و بین شما دوستی و مهربانی قرار داد.
همانا دراین، نشانه هایی برای متفکران است؛
بنابراین، عاقلانه ازدواج کنید و عاشقانه زندگی کنید؛ یعنی تا زمانی که زمینه ی ازدواج تان فراهم نشده، بر در قلب خود قفلی بزنید و آن را تا زمان مناسب به روی کسی نگشایید؛ همان گونه که غرایز جنسی خود را کنترل می کنید و از راه مشروع، یعنی ازدواج به آن پاسخ می دهید.
منبع:نشریه پیام زن، شماره 218
روانشناسی ازدواج
ازدواج، شباهت و تفاوت ها
از زمان های خیلی دور همواره این سؤال بین روان شناسان خانواده مطرح بوده است که آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟
پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهت ها را با هم داشته اند. بعضی از روان شناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حکم سپرده بانکی تلقی نموده و اشاره می کنند اگر میزان سپرده بانکی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانکی شما کم باشد، در آن صورت مقابل نوسانات اقتصادی، بهتر می توانید مقاومت کرده و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانکی کم باشد، به همان نسبت احتمال این که دچار مشکل شوید، زیاد خواهد بود.
این تشابه نشان می دهد که هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد، به همان نسبت ازدواج آنان از استحکام و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بیشتر باشد، به همان نسبت احتمال این که دچار بحران شوند، زیاد خواهد شد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که وجود کدام یک از تشابهات برای ازدواج لازم هستند؟
هوش
اگر هوش زن و شوهر به یک اندازه باشد، رابطه زناشویی با گرفتاری کمتری رو به رو می شود . توجه داشته باشید که « تحصیلات» ملاک نظر نیست چرا که بعضی از اشخاص بسیار باهوش، به هر دلیل ممکن است به کالج و دانشگاه راه پیدا نکنند. منظور این است که زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یک ردیف قرار داشته باشند، بتوانند اشیا و امور را به یک شکل ببینند و درباره آنها به یک شکل صحبت کنند.
اگر یکی از طرفین ازدواج اغلب گمان می کند که همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود.بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند اگر بهره هوشی زن و شوهر در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد، ثبات ازدواج بیشتر می شود.
ارزش ها
لازم است که زن و شوهر درباره بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند، مثلاً مهم است که زن و شوهر درباره معنویات یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطکاک میان آنها حتمی است.
علایق
اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترک داشته باشند، زندگی به کام شان شیرین می شود. در این میان هرچه تنوع علایق مشترک بیشتر باشد، بهتر است.
توقع از نظامات خانوادگی
زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسؤولیت های یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه کلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسؤولیت های زن و شوهر به طور سنتی فکر می کنند، بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل یا نان آور خانواده تلقی می شود. فردی که در این زمینه به طور سنتی فکر می کند، باید با افردی ازدواج کند که با او همفکر است.
اما در حال حاضر که نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسؤولیت های مشابهی نیز برای آنان قایل می شوند. افرادی که این اعتقاد را دارند، باید با هفکران خود ازدواج کنند.
در همین رابطه سؤال دیگری نیز مطرح می شود: تفاوت های مسأله ساز کدام ها هستند؟ به عبارت دیگر چه تفاوت هایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت وجود اختلافاتی که می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند، عبارتند از:
میزان انرژی
وقتی یکی از طرفین ازدواج پرانرژی باشد و در مقابل همسر او کم انرژی، اینان با مشکلات عدیده ای برخورد می کنند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف نمایان می شود که از جمله می توان به معاشرت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره اشاره کرد.
در انجام فعالیت های مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسأله ساز می شود، مثلاً ممکن است زن بخواهد کارهایی را روز تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقمند به این باشد که رو به روی تلویزیون بنشیند یا روزنامه بخواند.
عادات شخصی
وقتی زن و شوهر عادت های شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود.
از جمله عادت های مسأله ساز می توان به این موارد اشاره کرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی مسؤولیت و... می توان به عادات شخصی متعددی اشاره کرد که زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند. مثلاً اگر یکی از آنها سیگار بکشد و دیگری نکشد، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسرساز شود. اگر یکی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقمند باشد و دیگری به این که چه می خورد بها ندهد، مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می کند.
استفاده از پول
بسیاری از زوج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسایل مالی دچار مشکل می شوند. یکی به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقمند است. یکی معتقد به ریسک کردن است و دیگری فکر می کند که باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود اضافه کند. یکی می گوید که درآمد را باید خرج فرزندان کرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد.
علایق و مهارت های کلامی
اگر یکی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری کم حرف باشد، چه مشکلی پیش می آید؟ اگر کسی هنگام صرف غذا علاقمند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سکوت کند یا اگر یکی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقمند باشد، زمینه های اختلاف را پایه ریزی کرده اند.
اما اگر افرادی با هم ازدواج کنند که در برخی از موارد فوق اختلاف داشته باشند، چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟ در پاسخ باید اشاره کرد اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند، می توانند به جای این که تحت تأثیر اختلافات طرف مقابل قرار بگیرند، با تفاوت ها کنار بیایند و برای حل مشکلات راه حل های مناسب پیدا کنند.
منبع:کوچه ما، شماره 11
مهم ترین معیارهای فراموش شده
کمتر کسی پیدا می شود که وقت ازدواج معیارهایی مثل شغل، درآمد، فرهنگ خانوادگی، تحصیلات و... را در اولویت دوم قرار دهد و به عنوان اولویت اول به چیزی مثل هویت بپردازد. حتی کسانی که شخصیت، اخلاق و مسائل معنوی را به عنوان فاکتور اول ازدواج در نظر می گیرند هم خیلی وقت ها از مساله مهمی مثل «هویت» غافلند؛ فاکتوری که نبود آن می تواند یک زندگی را در کوتاه ترین زمان ممکن به شکست منتهی کند. برای دانستن از اهمیت هویت بگذارید کمی عقب تر برویم. یعنی به زمانی که هویت هر آدمی در حال شکل گیری است و درونمایه وجودی او را شکل می دهد.
روانشناسان آغاز دوره نوجوانی را زمان شروع بحران هویت و آغاز جوانی را زمان شکلگیری هویت میدانند. بحران هویت معمولا با پرسش من کیستم؟ دیده می شود و از آن به بعد نوجوان تلاش می کند تا خود را کشف کند، ارتقا دهد و به جایی برساند که دوست دارد.بعد از شکلگیری هویت، جوان وارد مرحله بعدی رشد شخصیت میشود و تمایل دارد بدون آنکه مرزهای هویتش را از دست بدهد، هویتش را با کسی به اشتراک بگذارد و ازدواج کند.
احتمال شکست در مدیریت خانواده و اداره زندگی و خوشبخت کردن همسر آینده در مردی که هویت سردرگم دارد یا هنوز در بحران هویت به سر میبرد بیشتر از زنی است که مشکلات هویتی دارد. علت این تفاوت نیز در انتظار زنان از شوهرانشان است
اگر کسی نتواند به تصویر روشنی از هویت خود دست پیدا کند و از نظر هویتی تکلیفش با خودش و آینده خودش روشن نشود، در مرحله بعدی و در جوانی برای ازدواج با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. به همین دلیل است که روانشناسان معتقدند جوانانی که هویت سردرگمی دارند یا هنوز در بحران هویت به سر میبرند گزینه های مناسبی برای ازدواج نیستند و در صورت ازدواج به شدت درگیر مشکلاتی مثل خود باختگی، وابستگی بیش از حد، تصمیم گیری های بی منطق، خطرپذیری و آسیب رسانی خواهند شد.
این موضوع برای مردان بیشتر تعیینکننده است. به عبارت دیگر احتمال شکست در مدیریت خانواده و اداره زندگی و خوشبخت کردن همسر آینده در مردی که هویت سردرگم دارد یا هنوز در بحران هویت به سر میبرد بیشتر از زنی است که مشکلات هویتی دارد. علت این تفاوت نیز در انتظار زنان از شوهرانشان است.
زنان دوست دارند با مردانی زندگی کنند که بتوانند به آنها تکیه کنند و شخصیت آنها را محکم و استوار (مردی هویتیافته در جهت نظام ارزشی آنها) بدانند. زنان دوست ندارند به مردی تکیه کنند که خود مانند دیوار شکستهای به نظر میرسد و هر لحظه ممکن است فرو بریزد.
اما بخش دیگری از موفقیت در ازدواج به تشابه هویتی برمی گردد. برای داشتن یک ازدواج موفق همین که هر دو نفر هویت شکل گرفته ای داشته باشند کافی نیست. آنها باید در 4 مورد حیاتی با هم شباهت داشته باشند:
1- اولین تشابه زن و شوهر تشابه «نظام ارزشی» است. اگر برای زن کسب ثروت و زندگی در رفاه ارزش اول باشد و برای شوهرش ادامه تحصیل و فعالیت علمی میتوان گفت بین آنها در نظام ارزشی تشابه هویتی وجود ندارد. همچنین اگر ارزش غالب برای زن فعالیتهای مذهبی و برای مرد ارزش غالب کسب درآمد و ثروت بدون توجه به موازین دینی باشد، اینجا هم تشابه هویتی وجود ندارد.
جوانانی که هویت سردرگمی دارند یا هنوز در بحران هویت به سر میبرند گزینه های مناسبی برای ازدواج نیستند و در صورت ازدواج به شدت درگیر مشکلاتی مثل خود باختگی، وابستگی بیش از حد، تصمیم گیری های بی منطق،
خطرپذیری و آسیب رسانی خواهند شد
3- سومین تشابه، تشابه اجتماعی است. مشابهت سطح تحصیلات زن و شوهر یکی از شاخصهای تشابه هویت اجتماعی است. تفاوت زیاد در سطح تحصیلات همسران میتواند به عنوان زمینهای برای بروز اختلافات بعدی مطرح باشد. در این زمینه نیز مردان دوست ندارند از نظر تحصیلات پایینتر از همسرانشان باشند. اغلب ازدواج دانشجویان با یکدیگر شانس موفقیت بیشتری را نشان میدهد. آمارهای غیررسمی حاکی از جداییهای بسیار اندک ازدواجهای دانشجویی در مقایسه با ازدواجهای دیگر جامعه است.
4- چهارمین شاخص تشابه هویتی را میتوان در تشابه فرهنگی دانست. در هر شهر و روستایی آداب و رسوم و الگوهای پذیرفتهشدهای وجود دارد که برای مردم آن منطقه ارزشمند است. معمولا ازدواج با همسری از شهر و دیار دیگر میتواند زمینهساز اختلاف باشد. گاهی عدم درک فرهنگ طرف مقابل و نیز گاهی تصورات غلط برتری شهری بر روستایی یا برتری فرهنگ یک شهر بر شهر دیگر میتواند از عوامل زمینهساز اختلاف زناشویی به شمار برود.
منبع:سلامت، سیمرغ
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.