ازدواج در چه سنی بهتر است؟
موضوع ازدواج جوانان از جمله مسایلی است که در سالهای اخیر ذهن بسیاری از خانوادهها را به خود مشغول کرده است و از دغدغههای اصلی آنان به شمار میآید. مشکلات موجود بر سر راه تشکیل خانواده اعم از مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، عدم ثبات زندگی مشترک، تنگناهای پس از ازدواج و بسیاری مسایل دیگر موجب کنارهگیری جوانان از ازدواج و بالا رفتن تدریجی سن ازدواج شده است. افزایش سن ازدواج در خانوادههای ایرانی با توجه به اعتقادات خانوادهها به مسایل شرعی نگرانیهایی را ایجاد کرده است که میتواند در آینده خطرساز باشد. همین مساله باعث شده است که مسوولان و دستاندرکاران به فکر بیفتند و راهکارهایی برای کاهش عوارض بالا رفتن سن ازدواج مطرح کنند. از طرحهایی که توسط برخی از مسوولان ارایه شده است، بحث کاهش سن ازدواج است که این روزها به دلیل برخی اظهارنظرها بحث آن همچنان داغ است. برای بررسی این موضوع دیدگاه چند تن از صاحبنظران و متخصصان امر را جویا شدیم که در ادامه میخوانید.
«سن بلوغ فیزیولوژیک در دختران حدود 12 سالگی است که البته 4 تا 5 سال زمان لازم است تا این بلوغ کامل شود.» دکتر طاهره افتخار، متخصص زنان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران صحبتهای خود را با این جمله آغاز میکند و در ادامه میگوید: «به این ترتیب سن بلوغ فیزیولوژیک در دختران بین 16 تا 17 سال است. این حرف به آن معنا نیست که فرد از لحاظ فکری و اجتماعی نیز به بلوغ رسیده است.
ازدواج را به افراد زیر 18 سال توصیه نمیکنیم
دکتر افتخار معتقد است که برای باردار شدن بلوغ فیزیولوژیک مهم است و آنچه باید درباره بحث ازدواج مورد توجه قرار گیرد، بلوغ فکری است ولی در کل، ما سن زیر 18 سال را برای ازدواج توصیه نمیکنیم زیرا زایمان در سنین پایینتر از 18 سال برای مادر و نوزاد مضر و خطرناک است.» این متخصص بیماریهای زنان همچنین مسایل جنسی را غریزی و اجتنابناپذیر میداند و اعتقاد دارد این نیاز باید ارضا شود و بهترین راه برای این کار ازدواج است. وی دراین مورد میگوید: «ازدواج برای دختر و پسری که از لحاظ فرهنگی به بلوغ رسیده و میتوانند بارداری را به تعویق بیندازند، بسیار مفید خواهد بود. در واقع عقب افتادن ازدواج به خصوص در سنین بالای 30 سال موجب فسادهای گوناگونی میشود که ازدواج به موقع میتواند مانند واکسنی در برابر عوامل خطرساز عمل کند.»
زود ازدواج کنید اما زود بچهدار نشوید
دکتر سیدعلیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی و وزیر اسبق بهداشت و عضو کمیسیون بهداشت مجلس نیز نظری مشابه در این زمینه دارد. دکتر مرندی میگوید: «افراد زمانی برای ازدواج آماده خواهند بود که از لحاظ بلوغ جسمی، فکری و اجتماعی به بلوغ رسیده باشند. افراد باید در اولین سن ممکن که توانایی پیدا میکنند ازدواج کنند.» وی همچنین به افزایش سن ازدواج در جوانان اشاره میکند و میافزاید: «این مساله باعث شده است که جوانان زمانی تن به ازدواج دهند که یک دهه از عمر خود را از دست دادهاند. با افزایش سن شخصیت افراد شکل گرفتهتر میشود و علاوه بر فروکش کردن شور و اشتیاق در آنها، قدرت سازگاری آنان نیز کاهش مییابد.» البته دکتر مرندی نیز این مساله را یادآوری میکند که ازدواج در سنین پایین به معنای باردار شدن در این سنین نیست و زوجین میتوانند این کار را به تعویق بیندازند.
ازدواج موقت مشکلی را حل نمیکند
از سوی دیگر دکتر غلامحسین قائدی، روانپزشک، عضو هیات علمی گروه روانپزشکی دانشگاه شاهد و همچنین عضو گروه پژوهشی خانواده و سلامت جنسی آن چنان بر کاهش سن ازدواج جوانان تاکید نمیکند. وی معتقد است: «متوسط سن ازدواج در کشور در دختران 18 تا 25 سال و این سن در پسران 25 تا 35 سال است و مهمترین علت تفاوت در سن ازدواج در نقاط مختلف تفاوتهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی است.» دکتر قائدی میگوید: «برای ازدواج دو جنبه بسیار اهمیت دارد؛ جنبه فیزیولوژیک و جنبه روانی. در این قضیه نمیتوان کاهش سن ازدواج را یک مساله تکعاملی دانست و عوامل مهمی در آن تاثیرگذار هستند.» وی در این مورد میافزاید: «طرحهایی مانند ازدواج موقت مشکل عمدهای را حل نمیکند.
کاهش سن ازدواج نیز به تنهایی مثمرثمر نخواهد بود. در اختیار قرار دادن تسهیلات برای ازدواج نیز چارهساز نیست زیرا این مسایل پس از ازدواج کنار گذاشته میشوند و زوج جوان با مشکلات بزرگتری دست به گریبان میمانند.» دکتر قائدی خاطرنشان میکند: «به ازدواج نباید تنها بهعنوان ارضای نیازهای جنسی نگاه شود و برخی اطلاعات، مهارتها و آموزشها باید در سنین پیش از ازدواج وجود داشته باشد که جوانان با آگاهی با مساله ازدواج روبهرو شوند.» دکتر افتخار نیز مساله آموزش را در ازدواج بسیار مهم میداند و میافزاید: «آنچه موجب بالا رفتن سن ازدواج و فرار جوانان از این کار شده این است که آنها آموزش لازم برای مدیریت و تعامل در این مساله را نمیبینند و در عادیترین مسایل یک زندگی مشترک دچار مشکل هستند. مطالبی هم که به نام آموزش در مدارس و دانشگاهها به جوانان داده میشود کامل و کافی نیست. بسیاری از زوجهای جوان درمورد برخورد با هم، حرف زدن، مطرح کردن مشکلات و مسایلی از این قبیل آموزش نمیبینند و حتی برای بیان شفاف معضلات خود دچار ضعف هستند. این مشکلات کوچک مثل یک گلوله برف است که رفتهرفته تبدیل به یک بهمن میشود.»
دکتر مرندی در مورد بحث آموزش در مدارس اعتقاد دارد، به جای بسیاری از محفوظات بیمورد که در قالب دروس دوره تحصیل ارایه میشود، میتوان آموزشهایی در راستای رشد آگاهی اجتماعی و فرهنگی به جوانان ارایه کرد. وی میگوید: «در برخی کشورها دروس بر مبنای نیازهای اجتماعی و به خصوص سلامت جسم و روح و سلامت اجتماعی تبیین شده است. در کشور ما نیز باید آگاهی و آموزشهای لازم به افراد ارایه شود تا مشکلات آتی در این مورد به وجود نیاید.»
چه باید کرد
دکتر مرندی که خود سالهای فراوانی را در متن مدیریت سلامت بوده اعتقاد دارد ما برای اینکه بتوانیم سن ازدواج را در بین جوانان کاهش دهیم و از انحرافات و مشکلات بعدی آن جلوگیری کنیم باید اول به این کار اعتقاد داشته باشیم و آن را باور کنیم. وی میگوید: «زیرساختها در کشور ما در این مورد به صورت فراگیر فراهم نیست که قسمتی از این مساله مربوط به خانوادهها و بخشی بر عهده دولت است. باید به این مسایل به صورت کلان نگاه شود. اگر حتی ازدواج در سنین پایین هم صورت نگیرد و افزایش سن ازدواج به صورت یک معضل مطرح نشود، باید آموزشهایی در این زمینه در دوران تحصیل دانشآموزی و دانشجویی وجود داشته باشد.» دکتر مرندی میافزاید: «امروز ازدواج یک مساله فراموش شده است و ما کاری به طور جدی برای آن انجام ندادهایم. ما به صورت مقطعی و سلیقهای عمل میکنیم و این در همه موارد به ما لطمه وارد میکند.»
دکتر افتخار در این مورد میگوید: «بیشتر مشکلات به وجود آمده ما در امر ازدواج جنبه فرهنگی دارد. اگر چه ممکن است که در سنین مدرسه موارد معدودی از ازدواجهای موفق وجود داشته باشد ولی در حال حاضر در سنین مدارس شخصیت فرد نمیتواند کامل شده باشد و مشخص نیست که انتخابهای افراد در این سنین به صورت منطقی انجام شده باشد.» وی میافزاید: «وقتی فرد تصویر درستی از ازدواج ندارد نمیتواند به طور منطقی پا به این عرصه بگذارد.» دکتر قائدی نیز در بخش پایانی صحبتهای خود به عدم مهارتهای لازم در سنین پایین در افراد اشاره میکند و میگوید: «وقتی که ما بخواهیم با وسیله نقلیه در خیابان رانندگی کنیم، از ما گواهینامه رانندگی میخواهند. اما آیا در مورد آمادگی برای ازدواج کسی از ما گواهینامه خواسته است؟! باید سعی کنیم مهارتها را برای این کار بالا ببریم که اگر این اتفاق نیفتد در آینده دچار مشکلات فراوانی خواهیم شد.»
ازدواج موفق
پژوهش درباره آنچه موجب موفقیت ازدواج می شود، نشان می دهد که در ازدواج های موفق افراد این 9 کار را به خوبی انجام می دهند:
1- تمایز عاطفی از خانواده ای که در آن رشد کرده اند، نه در حد قهر( یا جدایی) بلکه تا حدی که هویت فرد از هویت والدین و خواهران و برادرانش متمایز باشد.
2- همدلی مبتنی بر صمیمیت و همانندی و در عین حال تعیین حد و مرزهایی در حمایت از استقلال هر یک از زوجین.
3- ایجاد رابطه صمیمانه غنی و حفاظت از آن در مقابل مزاحمت ها و مداخلات محل کار و الزامات خانوادگی.
4- برای زوج های دارای فرزند، پذیرفتن نقش های خطیر پدر و مادری و مستحیل کردن تأثیر ورود نوزاد بر پیوند زناشویی و آموختن تداوم کار حفاظت از حریم خصوصی خود و همسر به مثابه یک زوج
5- رویارویی و مهار بحران های اجتناب ناپذیر زندگی
6- حفظ قدرت پیوند زناشویی حتی در بدبختی. ازدواج بایستی پناهگاه امنی باشد که والدین در آن قادرند تفاوت ها، خشم و تضاد خود را ابراز کنند.
7- استفاده از مزاح و خنده در انجام کارها و پرهیز از خستگی روحی و عزلت گزینی
8- پرورش یکدیگر و موجبات آسایش هم را برآوردن، ارضای نیازهای طرف مقابل و ابراز تشویق ها و حمایت های مداوم
9- احساسات عاشقانه اولیه را زنده نگه داشتن و به تصورات عاشقانه صورت شاعرانه دادن، در عین رودررویی با واقعیت های جدی تغییرات حاصل در طول زمان.
منبع: کوچه ما، شماره 9.
زمانی برای ازدواج نکردن!
همان طور که نشانه هایی خاص آماده بودن شخص برای ازدواج وجود را به تصویر می کشند، نشانه هایی هم وجود دارند که می گویند:« هنوز زمان ازدواج تو نرسیده است!» بسیاری از افراد می توانند با نگاهی به گذشته بگویند که چرا در آن زمان آماده ازدواج نبوده اند و این آماده نبودن چگونه به جدایی آنها منجر شده است. اما چگونه باید بفهمیم که آیا به سن ازدواج رسیده ایم یا نه؟ آمادگی ازدواج برای پسران، فقط در داشتن یک کار نسبتاً مناسب و پایان یافتن تحصیل یا خدمت سربازی فرد نیست. از آن سو هم دخترخانم ها به محض پایان درس و آموختن نحوه پخت تخم مرغ نیمرو(!) آمادگی تشکیل یک زندگی مشترک موفق، پویا، عاشقانه و مقتدر و پایدار را پیدا نکرده اند.
بررسی انگیزه های ازدواج، قبل از آغاز زندگی مشترک به همه کسانی که در سنین ازدواج هستند، کمک می کند تا اشتباه نکنند. در این مقاله نه چندان بلند، به چند انگیزه نادرست برای ازدواج اشاره شده است و پرهیز از ازدواجی که به دنبال چنین عوامل و انگیزه هایی صورت بگیرد، شاید کار عاقلانه ای باشد. سعی کردیم در هر مورد به راه حل هایی نیز اشاره کنیم، راهکارهایی که شاید برای شما هم راه گشا باشند.
اگر شرایط فعلی شما به یکی از موارد این مطلب شباهت دارد و به هر حال راضی به ازدواج در این شرایط شده اید، بعد از مطالعه این مقاله حداقل می دانید که به چه ریسک بزرگی دست زده اید و لااقل با چشم بازتری وارد زندگی مشترک خواهید شد. حالا این شما و این چند انگیزه غلط و ویرانگر برای ازدواج:
1- برای فرار از یک خانواده فقیر، آشفته یا شوربخت:
راهکار پیشنهادی: به جای ازدواج، به تحصیل در جایی دور از خانه یا کار کردن در شهر دیگر بپردازید. روی ساختن یک شخصیت مستقل و روانی سالم در وجود خودتان متمرکز شوید تا در آینده بتوانید یک زندگی سالم و سعادتمند داشته باشید. هرچه خانواده شما ناهنجارتر باشد، به کوشش بیشتری نیاز دارید تا اشتباه والدین خود را تکرار نکنید.
2- هنگامی که بسیار جوان و ناپخته هستید:
راهکار پیشنهادی: از دوران نوجوانی خود لذت ببرید و تا زمانی که به بلوغ فکری لازم نرسیده اید و سن تان بالاتر نرفته است، به ازدواج نیندیشید.
3- وقتی در معاشرت با جنس مخالف بی تجربه هستید:
راهکار پیشنهادی: معاشرت های ساده و دوستانه با جنس مخالف به شما کمک می کند تا تیپ های مختلفی از افراد را بشناسید و به نیازها و خواسته های خود از شریک زندگی بیشتر پی ببرید و افراد سازگار با خود را از افراد ناسالم و ناسازگار تشخیص دهید. البته این رابطه حتماً باید در چهارچوب عرف و فرهنگ اسلامی ما باشد و گرنه به جاده گمراهی و تباهی گام گذاشته و از چاله به چاه افتاده اید!
4- زمانی که هنوز خود کفا نشده اید:
هنگامی که تازه فارغ التحصیل شده اید، هرگز خودکفا نبوده اید و به عنوان یک آدم مجرد روی پای خو نایستاده اید، هیچ شغل یا درآمد مشخصی ندارید، از تنها ماندن می ترسید و دوستان تان دارند به سراغ زندگی خود می روند.
راهکار پیشنهادی: به جای ازدواج، تحصیلات و تخصص خود را کامل کنید. حرفه ای را انتخاب کنید که قابلیت های متعددی داشته و بتواند شما و خانواده تان را برای همه عمر حمایت کند. به عنوان یک فرد مجرد( حتی در خانه والدین) بیاموزید که مسؤولیت زندگی خود را برعهده بگیرید، صورتحساب ها را پرداخت کنید، پس انداز کنید و زندگی متعادلی داشته باشید. بیاموزید که بدون احساس بی کسی، تنها بمانید و در عالم تجرد شاد باشید.
5- اگر قصد دارید حسادت کسی را برانگیزید:
هرگز خود را درگیر چنین ازدواجی نکنید! به جای آن به مطالعه کتاب های روان شناسی یا مشورت با روانکاو بپرازید و تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیده اید، با هیچ کس ازدواج نکنید. شما باید رفتارهای بزرگسالان را فرا بگیرید و بتوانید با مهارت، از صدمه دیدن خود جلوگیری کنید. از طریق مشاوره یا شرکت در کلاس های مربوطه، بیاموزید که به جای رفتارهای شدید و خصمانه، مشکلات را به طور دوستانه و با گفتگو حل کنید.
6- برای به دست آوردن عزت نفس:
راهکار پیشنهادی: با مشاوره و مطالعه روان شناسی، با افکار مثبت، عزت نفس خود را افزایش دهید. تا زمانی که از خودتان مطمئن نشده و با خود روراست و راحت نیستید، ازدواج نکنید. در آن زمان هم کسی را انتخاب کنید که با شما سازگار باشد و شما از روی کمبود عاطفی به دنبالش نرفته باشید.
7- چون همه همسالان اطراف تان ازدواج کرده اند:
راهکار پیشنهادی: با مطالعه و مشاوره به بلوغ بیشتری دست یابید و تا زمانی که شخص مناسب و مورد علاقه خود را پیدا نکرده اید ازدواج نکنید.
8- وقتی درگیر یک رابطه قدیمی اما بی سرانجام هستید:
ازدواج با کسی که با او آشنا هستید و با وجودی که رابطه شما خسته کننده و فاقد جذابیت است، به دلیل بالا رفتن سن یا این که تصور می کنید شخص مناسب تری پیدا نمی کنید، به زندگی مشترک فکر می کنید.
راهکار پیشنهادی: با یک فرد آگاه و دنیادیده یا یک روانکاو مشورت کنید و ماجرای خودتان را برایش تعریف کنید تا بدانید واقعاً تا چه حد با این شخص سازگار هستید. تا زمانی که کاملاً از توافق بینابین و امکان ایجاد یک ازدواج موفق مطمئن نشده اید، ازدواج نکنید. اگر شخصی که در زندگی شما وجود دارد چندان با شما سازگاری ندارد، وقت هیچ کدام تان را تلف نکنید و به دنبال شخصی مناسب باشید.
9- اگر هنوز نامزدتان را نشناخته اید:
اگر در زمان کافی با یکدیگر نگذرانده اید و نمی دانید که با هم توافق دارید یا خیر. اگر شخص مورد نظر، زمان کافی برای پرداختن به این رابطه ندارد و آن را در اولویت های خود قرار نمی دهد.
راهکار پیشنهادی: موضوع را با او در میان بگذارید و ببینید که می توانید به یک توافق دو جانبه برسید یا خیر. اگر به تازگی با شخصی آشنا شده اید، مدتی به خودتان زمان بدهید تا یکدیگر را بشناسید. اگر این شخص از شما دور است و شما بیشتر از نامه، تلفن و ایمیل استفاده می کنید، تا زمانی که یکدیگر را از نزدیک نشناخته اید و این رابطه محکم نشده است، تن به ازدواج ندهید.
10- هنگامی که مدت زیادی از جدایی یا بیوه شدن یکی یا هر دوی شما نگذشته است:
راهکار پیشنهادی: به جای عجله در ازدواج، بیشتر با یکدیگر معاشرت کنید و درک کنید که به خاطر شرایط خاص احساسی خودتان یا طرف مقابل، این آشنایی ممکن است در هر لحظه به پایان برسد، زیرا هنگامی که رنج جدایی از شریک قبلی التیام یافت، هریک از شما ممکن است متوجه ناهماهنگی ها و ناسازگاری هایی شوید که دیگر تمایلی به ادامه رابطه نداشته باشید.
11- اگر یک نفر یا هر دوی شما از مشکلات حاد روانی یا شخصیتی رنج می برید:
راهکار پیشنهادی: با یک روان شناس به درمان خود بپردازید و اگر طرف مقابل شما مشکل دارد، با او نزد مشاور خانواده یا روانکاو بروید و بر قضاوت این افراد مبنی بر امکان پذیر بودن رابطه، اعتماد کنید. اگر شخص مورد نظر شما اعتیاد دارد، انگیزه ای برای درمان شدن ندارد یا سوء استفاده گر است، به کمک روانکاو یا مشاور به سرعت به این رابطه خاتمه دهید. جان و آبروی تان را بردارید و فرار کنید.
12- تمایل به خشونت:
اگر یک یا هر دوی شما به رفتارهای خشن تمایل دارید یا دارای سابقه خشونت جسمی، جنسی یا کودک آزاری هستید.
راهکار پیشنهادی: چنانچه این سابقه و تمایل در خود شما وجود دارد، به سرعت به دنبال درمان خود باشید و درباره این تمایلات خود برای او بگویید تا درمان شما را در اولویت قرار دهد و اگر این شما هستید که قربانی خشونت شده اید هم باید برای کمک به خود با یک روان پزشک مشورت کنید و تا زمانی که بتوانید از سلطه شریک خشونت طلب خود آزاد شوید، تحت درمان و احتمالاً مراقبت مراجع قانونی باقی بمانید.
منبع: کوچه ما، شماره 9.
روان شناسی و تقسیم بندی انواع عشق
با این که کمتر از ده سال از زندگی مشترک من و شوهرم می گذرد، اما زندگی و رابطه ما بیشتر شبیه زوجی است که سال های بسیاری از ازدواج شان می گذرد.با وجود این که ما از بسیاری جهات تفاهم داریم و از همراهی با یکدیگر لذت می بریم، اما اهل زمزمه ها یا رفتارهای عاشقانه نیستیم!
ممکن است این رابطه در نظر عده ای سنگین و فاقد ظرافت باشد، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی ما از آن دسته افرادی هستیم که از عشق به دوستی رسیده ایم. عشق برای زوج های دیگر می تواند بسیار متفاوت باشد. عده ای حتی با گذشت چند دهه از زندگی مشترک شان هنوز هم نسبت به یکدیگر احساساتی سرشار از اشتیاق دارند و عده ای پس از گذشت 20 سال هنوز تمام جزئیات آشنایی و ازدواج شان را با وسواس کامل به یاد می آورند. در واقع بنا به گفته متخصصین، در کل شش حالت مختلف برای «عاشق بودن» وجود دارد و شیوع عشق ورزی هر شخص می تواند در دوران یک رابطه تغییر کند.دکتر سوزان هندریک روان شناس، همراه با همسر و دستیار تحقیقاتی خود دکتر کلاید هندریک به مدت 25 سال است که بر روابط اجتماعی افراد تحقیق می کنند. به گفته ایشان با دانستن شیوه عشق ورزی می توان رابطه را ارزیابی نمود و انتظارات واقع بینانه تری نسبت به عشق و رشد آن به دست آورد.
با دانستن این که به چه شیوه ای عشق می ورزید، می توانید رابطه سالم تر و شادمانه تری با همسر خود به وجود آورید پس ببینید که چگونه عاشقی هستید!
عاشق ایثارگر
عده ای مستعد ورود در رابطه ای هستند که در آن بیش از آنچه به دست می آورند، از خود مایه می گذارند. گاهی احساس می کنند که این رابطه به کلی یک طرفه شده است. یک نفر با از خود گذشتگی، مدام در تلاش جلب رضایت و برآورده ساختن نیازهای دیگری است و هیچ زمانی برای مراقبت از «خود»کار نگذاشته است. اگر چنین عاشقی هستید، باید بدانید که خارج از چهارچوب زندگی زناشویی نیز چیزهایی برای لذت بردن هست و سوای همسرتان، دوستان و اقوامی وجود دارند باید زمانی را به انجام فعالیت های مورد علاقه خودتان و معاشرت با افرادی که دوست دارید اختصاص دهید و بد نیست که گاهی این معاشرت ها و فعالیت ها، بدون حضور همسرتان باشد به این ترتیب با ارزش نهادن به خود، رابطه عاشقانه شما نیز تقویت می شود.
عاشق وسواسی
عاشقی است که می خواهد تمام اوقات خود را با معشوقش بگذراند و حتی پس از گذشت سال ها، مدام نگران رابطه و زندگی زناشویی خود است. داشتن چنین همسری می تواند طاقت فرسا بوده یا به خاطر اوج و فرودهای شخصیتی، موجب ناراحتی روحی طرف مقابل شود. آیا این حالات به نظرتان آشنا می آید؟ برای حفظ همسر و زندگی مشترک باید دست از نگرانی برداشته و زمانی برای تنفس به معشوق خود بدهید. به یاد داشته باشید که حتی شیرین ترین ها هم می توانند به مرز «بیش از حد» برسند و دیگر شیرین به نظر نیایند.اگر احساس ناامنی در شما بسیار شدید است، بدون معطلی با یک متخصص مشورت کنید و رابطه خود را بهبود بخشید.
عاشق «بازی»
این دسته، عاشق دوران ناز و عشوه و به دست آوردن دل معشوق هستند. برای آنها تعقیب و گریز ابتدای یک رابطه بسیار جذاب تر است. آنها از یک رابطه طولانی مدت به سرعت خسته می شوند و دوباره به فکر «شیطنت» می افتند. اگر چنین دل بازیگری دارید، وسوسه را از زندگی خود دور کنید و به جای این که در جایی خارج از رابطه فعلی خود به دنبال هیجان باشید، بکوشید که آن را در همین رابطه ایجاد کنید. ببینید که برای ورود به یک رابطه جدید چه قابلیت های تازه ای از خود به نمایش می گذارید - مثلاً ناگهان هوس چرخ و فلک سواری می کنید - سپس آنها را در زندگی مشترک خود پیاده کنید.
عاشق احساساتی
این افراد عاشق «عاشق بودن» هستند. آنها به سادگی به روی زیبا و جذابیت های ظاهری دل می بندند و سپس با از بین رفتن یا تغییر کردن این ظواهر، مایوس می شوند. به خاطر داشته باشید که عشق واقعی نباید با کم شدن موی سر معشوق رو به نقصان بگذارد و احساسات عاشقانه نباید با پختگی رابطه، کمرنگ شود. اگر چنین عاشقی هستید، برای زنده نگهداشتن عشق خود بهتراست قرار ملاقات های عاشقانه و دو نفری بگذارید، برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب دهید و تعطیلات را با یکدیگر سپری کنید و نگذارید که عشق رومانتیک شما دچار روزمرگی شود.
عشق رفاقت آمیز
اگر در رابطه ای شدیداً رفاقت آمیز هستند که از آن لذت می برید، ممکن است کم کم سر و کله عشق در آن پیدا شود. چنین روابطی ممکن است بسیار کند پیشروی کنند، اما بسیار مستحکم هستند. نکته در اینجاست که نباید فراموش کنید رفاقت در زندگی مشترک همه چیز نیست و باید جرقه هایی از احساسات و تمایلات، آن را زیباتر و هیجان انگیزتر کند.
منبع:نشریه کوچه ما، شماره 12.
پاسخ:
نکته اول: بناست یک آدم طبیعی جلوی آدم های تازه کمی دستپاچه شود؛ یعنی اگر یک نفر ما را برای بار اول ببیند و خیلی عادی برخورد کند اتفاقاً ما مضطرب می شویم که او چرا این قدر راحت است! اما بعد از مدتی این مسأله مهم می شود. یعنی اگر بعد از گذشت یک ساعت همچنان با فرد جدید احساس اضطراب داشته و دلواپس باشیم، به نظر می رسد باید از درمانگران کمک بگیریم. اختلالات اضطرابی Anxiety Disorder دسته وسیعی از اختلالات روانپزشکی را شامل می شوند و با ترکیبی از روان درمانی و در صورت لزوم داروهای ضداضطراب می توان آنها را مداوا کرد.پاسخ:
شکاک بودن paranoia یک اختلال شخصیت personality disorder است. شما فردی را می بینید که در برابر کوچک ترین کارهای شما رفتاری آشفته دارد. معمولاً هم باهوش است و موقعیت اجتماعی خوبی دارد. فکر نکنید بیماران شکاک کسانی هستند که در سطوح پایین جامعه و با چهره ای ترسناک زندگی می کنند. اتفاقاً خیلی از این بیماران تحصیلات بالایی هم دارند. ولی به علت نقایص دوران کودکی و ناامنی های عاطفی کودکی تبدیل به کسانی می شوند که دائم اشتغالات ذهنی بیخودی درباره خیانت و ترک شدن دارند. خود این افراد وارد درمان نمی شوند زیرا دکترها و درمانگران را هم همدست شبکه افراد خائن اطراف خود می دانند. از طرفی نمی شود اگر من در رابطه ام لغزشی کرده باشم و بعد هر از گاهی او که چشمش ترسیده از من سؤالاتی می کند، انگ شکاکیت بهش بزنم و خودم را خلاص کنم. شک در جایی خطرناک است که فقط براساس ذهنیت خود بی طرف، بافته می شود و شواهدی غیرمرتبط دارد. حالا سؤال این است که با این آدم می توان ادامه داد یا نه؟ کارشناس ها می گویند نه! این ریسک را نکنید.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.